آرشیف
ببیـن بـــه رنــــــــگ زردم
مرزا احمد زاهد
ببیـن به رنگ زردم و دل پر دردم
یک دل صد دل کردم تا بگویـم دردم
گـر رُخـت بیــنم از زبـان لال گردم
با چی جرعت بتو گویم داستان سردم
روز و شب مـن غــرق خیـالت بودم
گرغم خود را با شعرعیان نمی کردم
با اشاره کردن بسوی تومن می لرزیدم
مانند خودآواره تربه نزدت کس ندیدم
سنگ غـم را روی دلم بازهـم فشردم
گویم ای نازنین این شعررابتوسرودم
باچشمانی پُراشکم به طرفش می دیدم
گفتم بـخوان بدانی من زیاد رنج دیدم
بـه فضای عاشـقانه مـن ثانیـه شمردم
به لهجه محلی گفـت نـه باورنکردم
دلی همچوسنگ رُخ به من کردشنیدم
گفت شعری تونیست دیگری پسندیدم
بخود گفتم خدایا چو برف آب میشدم
این سخن دلگیررااز یارم نمی شنیدم
گربال میـداشتم پشت ابرها میـرفـتم
چو باران سیل خیز گریه ها میکردم
زاهدِ ساده دلـم به غمت سازگار شدم
نمیخواهم بشنوم گویی من غم نرویدم
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور