آرشیف

2020-3-10

رفعت حسینی

باز هم رذالت مداحی

به سلسلهء رذالتهای کهن سال ومداومِ مداحی درشعر <شکوهنده!> پارسی، ازیک رذالت دیگربخوانید که خشت دیگری بردیوارسترگ فرومایگی وفرودِمعنویت وفرهنگ مدنی می باشد. خشتهای فراوان دیگردرین دیوارمستحکم مگرننگین شعرمدحی را فرخی وانوری وخلیل الله خلیلی وحیدری وجودی گذاشته اند.
این شعر مدحی ازمحمدعبدالعزیزمهجورفرزند محمد عبدالحمید اسیر، مشهور به قندی آغا، که سالها <بی پهنایی دانش عرفانی ابوالمعانی! بیدل!> راپُف نمودند، دروصف صفات !بیکرانهءشیخ الاسلام محی الدین سید عبدالقادر جیلانی رحمة الله علیه!!میباشد.
دربرگه فیسبوک عزیزمهجورچنین دُری !برکلک سخن دیده میشود: «حیدری وجودی، استاد سخن دری، می گوید که استاد اسیر، یکی از سالکان عارفی بود که پس از ریاضت های دشوار اضطراری و ارادی، صلاحیت خواندن، مطالعه و سیر با بال و پر محبت در بحر اندیشه های نورانی بیدل، خداوند صلاحیت تدریس بیدل را برایش عنایت کرده بود».
شعرمدحی{ محمدعبدالعزیزمهجور}درمدح عبدالقادر جیلانی

پیر دستگیر

ای در جهان معرفت استی چو آفتاب
بر کلبه های تار به لطفت دمی بتاب
مهجور دل شکسته ثنای تو می کند
ای پیر دستگیر نگاهی به این خراب
خاک درت به چشم من زار سرمه شد
نام تو مشکلات مرا گشته فتحباب
بغداد از وجود ولی با شرافت است
آنجا نمود سلسله ی عشق در نقاب
ای غوث اعظم ای که برات شفاعتی
دستم بگیر تا که نباشد غم حساب
راه خدا و مهر نبی و گداز دل
در عالم وجود همین است انتخاب
جز ذات حق به سوی فنا جمله میروند
دنیا و الفت اش همگی نقش روی اب
دارد هجوم اشک چراغان دیگری
در کلبه ء که ناله سراید دل کباب
موی سیه سپید ز گرد گناه شده
پیری نمانده بر دل من حسرت شباب
غیر از شکست بر درت ای کبریای من
در صبحدم چه عرضه دهد دیده ء پر آب
یارب به حرمت و شرف شه محی الدین
بخشا " عزیز " بی کس و وامانده در عذاب

/////

محمد عبدالعزیز مهجور در وقت بیانیه عرفانی درعرس بیدل

محمد عبدالعزیز مهجور در وقت بیانیه عرفانی درعرس بیدل.