آرشیف

2015-6-19

ذره بین

اکت و جست سیاســی

برای نخستین باردر کشور ما  کابینۀ مؤید به رائی مردم مراسم حلف وفاداری وخدمت به ملت را ادا نمود . طوریکه انتظار می رود این کابینه باید دارائی امتیازات وشاخص های باشد که حکومت های دیگر فاقد آن بوده اند.آنچه در معرفی این کابینه توجه رسانه ها ومطبوعات را به خود جلب کرد تقرر جناب سپنتا در پست وزارت خارجه بود .گرچه  معرفی جناب سپنتا در جنب سائر أعضائی کابینه در حقیقت یک مسئلۀ عادی است که نمیتوان آنرا یک امر استثنائی به حساب آورد اما بر خی رسانه ها برنامه های ویژۀ در ارتباط به جانشینی وی بجای داکتر عبدالله ترتیب دادند .اهمیت این مسئله قبل ازینکه به خصوصیت ها وخلاقیت های محترم اسپنتا مر تبط باشد به مسئله کنار زدن آخرین فرد دست اول مربوط به شورائی نظار از دستگاه دولت برمیگردد که از نظر برخی تحلیل گران وناظرین اوضاع افغانستان کار خارق العاده وبر خلاف انتظار پنداشته میشد.این مسئله هم از نظر من مانند تقرر سپنتا یک موضوع عادی بیش نیست چون مناصب دولتی به پای هیچکس قباله نیست این لباس  همیشه صاحبان جدید پیدا کرده و صد ها تن به پای این خرقه پیر شده اند روزی جناب سپنتا میرود وشخص دیگری این لباس را به تن میکشد.

به هر حال از خداوند میخواهم تا به ایشان توفیق خدمت به  مردم منتظر افغانستان عنایت فرماید. وآنچه در خور یاد آوری است این است که جناب وزیر صاحب به شعارهای قبل از انتخاب خویش  عمل نماید وقدم های مثبت واستثنائی را در نهادینه سازی سیاست خارجی افغانستان بر دارد تا از لحاظ خدمتگذاری شخصیت استثنائی کشور باشد وآینده وتاریخ هم در مورد عملکردش قضاوت استثنائی نماید.

در افغانستان کنونی تمام فعل وانفعالات دولتمردان متأثر از وضعیت امنیتی کشور است لذا فراهم ساختن زمینه های تأمین امنیت سر تاسری وتوسعۀ ثبات در کشور باید در محراق توجه همگان قرار داشته باشد. بی امنیتی در برخی از ولایات کشور تمام ارزش ها ودست آوردهای چهار سالۀ دولت را زیر سؤال برده است.در چنین شرائط ایجاب مینماید آنچه ضامن تأمین امنیت وبحران زدائی در کشور است انجام شود.

اما متأسفانه موقف گیری های سیاسی روز های اخیر جناب وزیر صاحب خارجه که بر بنائی اکت های سیاسی گذشته استوار بود نشان میدهد که جناب سپنتا هم در جهت  جلب إعتماد همسایه ها کدام ابتکار تازۀ ندارد حرف های را در مصاحبه با خبر نگاران مطرح نمود که یک روز قبل از طرف رئیس بخش مبارزه با تروریزم دولت آمریکا تذکر داده شده بود ویا قبلا از طرف مقامات وزارت خارجه وسائر سخن گویان دولت  که نتیجه آن بی إعتمادی وعدم همکاری متقابل در جهت مبارزه با تروریسم بود مطرح شد تا جائیکه وضعیت امنیتی کشور را بد تر از گذشته ساخت.

از جناب وزیر صاحب جدید انتظار اکت کهنه وبی نتیجه نمی رفت در شرائط حساس کنونی آنچه را مقامات آمریکائی در ارتباط به پاکستان میگویند کافی است واما تکرار آن از طریق منابع رسمی دولت ما نه سیاسی است ونه احترام متقابل به همسایه چون این آمریکا است که بر پاکستان اثر میگذارد نه افغانستان.اگر آمریکا کمک های خودرا بالای پاکستان مسدود کند پاکستان مجبور میشود به هدایت آمریکا عمل نماید چنانچه این کار را در طول تاریخ انجام داده است.و اظهارات اخیر یک مقام امریکائی در مورد مبارزه پاکستان علیه تروریزم بخاطر این است که از مقدار پول که بخاطر دستگیری اعضای القاعده و طالبان به پاکستان وعده داده است کاهش دهد، و این باخت تجارت را در سیاست جبران نماید. واما افغانستان چه عامل فشار بر پاکستان دارد میخ کندن ما در پهلوی آمریکا مارابه چشم همسایه ها بزرگ نمی سازد.

اگر ما میگوئیم اسامه ویا مراکز القاعده در پاکستان است وما آدرس اکثر شان را دردست داریم باید آدرس دقیق ایشان را به دستگاه های استخباراتی آمریکا بسپاریم هم از آمریکا امتیاز بگیریم وهم بار ملامتی را طور مستند از نظر دیگران به دوش پاکستان بیاندازیم. به باور من تا هنوز درمورد حیات وممات اسامه شک وتردید های وجود دارد..اگر از نظر پاکستانی ها اسامه زنده نباشد دران صورت این حرف های ما مضحک است.چون اوائل سال 2002 شخص پرویز مشرف دریکی از مصاحبه های خود گفت اطلاعات که ما داریم اسامه دیگر حیات ندارد. اما بعد ازان سکوت را اختیار نموده است که شاید جزء از پالیسی های مشترک آمریکا وپاکستان باشد، که از آن تاریخ به بعد هیچ اثری از اسامه دیده نشده است چون  جز چند کستیکه از طرف ابو غیث نماینده ساختگی اسامه در کویت شبیه سوت اسامه ساخته میشود و از طریق لابراتوار های امریکاتائید میگردد.  باز ازان گذشته اگر پاکستان وآمریکا از محل اختفائی اسامه اطلاع نداشته باشند دستگاه های استخباراتی وسیاسی ما قطعا اطلاع ندارند چون این اظهارات ما تأ ثیر منفی دارد ما باید از تاریخ بیاموزیم که رءوسا رهبران وقوماندانهای ما قربانی چنین سیاست شده اند رویاروی افغانستان با پاکستان جز ضرر هیچ سود ندارد..از اکت سیاسی که بگذریم جست سیاسی نیز باید با سنجش ومحاسبۀ دقیق صورت گیرد نه بر اساس ذوق وسلیقه..

در یک اقدام بی سابقۀ دیگر وزیر صاحب خارجه از یک جست سیاسی بسیار مهم در هفته آینده بسوی ایران خبر داد وآن مسئلۀ میانجی گری دولت افغانستان در مورد حل بحران اتمی ایرا ن با کشور های غربی در رأس آمریکا میباشد.  با این حرکت متهورانۀ جناب وزیر انگشت حیرت را بدندان گرفتم وبا خود گفتم غریب هم خدا دارد. مشکل که همه جهان از حل آن عاجز آمده است امروز به یمن توجه وایثار دولتمردان سرزمین آشوب زدۀ افغانستان اقبال حل می یابد. اما باز دوباره در هاله از شک وتردید فرورفتم پادر میانی کشور هارا درین قضیه به حساب گرفتم اول صدر اعظم ترکیه داوطلب این مهم شد ازینکه روابط حسنۀ با آمریکا، اسرائیل واتحادیۀ اروپا داشت وکشور اسلامی وبا قدرت منطقه به حساب می رفت وتا جائی ایران هم به وی اعتماد داشت اما بعدا اظهار ناتوانی کرد وبه همین ترتیب بزرگترین کشور اسلامی دنیا اندونیزیا نیز تقاضائی میانجیگری نمود وروزسه شنبه خویر سولانا رئیس بخش سیاسی اتحادیه اروپا از جانب اروپا وعدۀ دادن مدرنترین وپیچیده ترین چرخۀ سوخت اتمی را به ایران داد تا از غنی سازی اورانیوم صرف نظر کند اما همه این تلاش ها بجای نرسید.به گمانم دولت افغانستان به همه کشورها ونهاد ها فرصت داد تا زور خودرا آزمایش کنند.بعدازینکه همه عاجز ماندند نوبت کا کا است….حال معلوم نیست این جست واقعیت است ویا یک ذوق ؟ چون دولت ما هیچ امتیازومشوق به ایران وعده کرده نمیتواندتا ایران در برابر آن از امتیازات دست داشتۀ خود چشم پوشی نماید آنچه را دولتمردان افغانستان میتوانند انجام دهند این است که به دولت ایران اطمینان دهند که به هیچ کس اجازه نمی دهند از خاک افغانستان بالای ایران تجاوز نمایند که بدین ترتیب اطمینان ایران را بیشتر را ساخته و فاصله راه حل را دور تر سازند، واز طرف دولت ما مشکل کمتر از مشکل ایران ندارد بحران داخلی، فقر، مواد مخدر وده ها مرض دیگر.اگر وزیر ما جایگاه افغانستان را در منطقه وجهان درک کرده نتواند شکی نیست که از تخصص جز چند ورق بنام دیپلوم وحرف های واصطلاحات سیاسی مد روز چیز بیش نمی داند.

 در آخر از باب حسن ختام توجه شمارا به حکایت یک دوست هراتی ام که من را غافل گیر کردهبود جلب مینمایم.

دوستم رحیم نامداشت فرزند عبدالرحمن دلیر ازهرات بود برایم گفت روزی دریکی از میدان های هرات مسابقۀ اسپ دوانی بودهمه اسپ دارها از خندق که کنده شده بود با دوش می پریدند وبعضی نمیتوانست به خندق می افتاد  ناگهان چشمم به عمویم افتاد که با اسپ زخموک ولاغری خود شامل مسابقه شده من که باور نمیکردم بسیار خندیدم گفتم اسپ های بیدو وچاق همه به خندق افتیده عمویم اسپ لاغری خودرا وارد مسابقه ساخته؟ خوب هر کس حق دارد به مسابقه شرکت کند.وقتیکه نوبت به او رسید هیچ باور نمیکردم که از خندق بگذرد دیدم که یکدم حرکت کرد وچشمم را خیره ساخت چنان تیز آمد که حیران ماندم بازهم باور نمیکردم وقتیکه پرید  به بین خندق افتید اسپ همراه کاکایم گم شد…. من بگمان اینکه شاید از خندق پریده باشد گفت بازهم به خندق افتاد خیلی خندیدم….