آرشیف

2016-5-26

اهداء به حلب مجروح ودرخون تپیده

حلب ای اشک وخون ای ناله وفریاد !
حلب ای زیر تیغ بعثی جلاد !
فغانت را مکش موزون صدایت را مکن بالا
مبادا خواب ناز دوستانت را زنی برهم
نمی بینی که ایشان ازبرایت خواب می بینند ومی بینند ومی بینند
تمام خواب های شان برای توست
ترا درخواب ازچنگال اهریمن رهاسازند
رهاسازند ازچنگال گرگان کودکانت را به خواب خویش
فغان مادرانت را به خواب خویشتن لبیک می گویند
به نفت خویش خون از پیکر مجروح تو در خواب می شویند
نمی بینی که ایشان باهزاران موشک تقبیح خواب آلود وترس اندود وشرم آگین
فضایت را زطیارات دشمن پاک می سازند
نمی بینی که ایشان با خروپف آتش جان ترا خاموش گردانند
نمی بینی که ایشان باسلاح خفته درانبارخود بهرنجاتت مشورت دارند
برای یک دوسه سال دگر فریاد را بس کن
زمان مشورت کوته نمی باشد
نمی بینی که ایشان درجهان خواب
سراغ جرأت گمگشته را گیرند
که شایداز دیارابن نامشروع استالین
سفیران را فراخوانند
********************

حلب با رقص آتش برسرنعش شهیدانت
مشو ظاهر به روی صفحهء اخبار
درون خانه های حاکمان همزبان خویش
که ایشان محو رقص نازنین رقاصه ها هستند
به سنگ ناله مشکن شیشه های عشرت ایشان
مبادا شعله ور گردد شرار غیرت ایشان !!!
**************************

حلب در جنگل درندگان آهسته کن فریاد
مبادا خشم گرگان دگر را هم برانگیزی
مبادا دوستان گوسفندت نیز
دوسه بع بع کشند واز کنارت دور بگریزند !!!
 ******************************
حلب با دست خون آلود ونعش طفل وزن بر دوش
به بنگاه ملل دستک مزن درب عدالت را
که در آنجا
عدالت از تو افزون تر به خون آغشته ومجروح ومقتول است
درانجا حق
بسان کودکانت ذبح می گردد
درانجا آدمیت را اگر جویی
گذر کن زامتداد چنگ ودندان بشرخواران
بجویش در میان سینهء ماران
درآنجا دمبدم ساطوراستعمار
زند گردن، عدالت را
که تا سازد زجلدش ماسک ها بر روی استبداد واستحمار
وروی حیله ونیر نگ وخونخواری
به روی حق خوری، نی بل بشرخواری
**************************************
حلب آنجا یکی مرداست با چشمان تار وبع بع کمرنگ
که آوازش شود گم درمیان زوزه گرگان
چو حرفی ازحقوق آدمیت برزبان آرد
گلویش رافشارد دستهای لشکرشیطان
******************************

حلب بعد ازخدا تنها به بازوی دلیرانت
توانی برجراحاتت نهی مرهم
توانی خرد کر دن چنگ ودندان تجاوز را
نگر برلشکرابن سبا وبرصلیبی ها
چسان با ضربه مردان تو برخاک می افتند
سپاه وحشی دجال یکدست جنایتکار
ذلیل وسرنگون با سینه های چاک می افتند
*************************

حلب ای قلب شام نازنین قبرتجاوز را
نمودی حفر
به دست پرتوان شیرمردانت
به بازوی دلیرانت
*************************

حلب هرروز
جسد های پلید دشمنانت را
به دوش مرگ سوی کشوردجال بفرستی
صلیبی های خون آشام بزدل را
نباشد جرأت پیکار رویاروی با مردان جانبازت
جنایت را فروریزند
ازین رو ازهوا برخانه های مردم مظلوم
حلب زیرا
صلیبی های دایم دردیار مومنان مهزوم
هنوز ازضربه افغانستان درسینه خود زخمها دارند
هنوز افغانستان درکام شان زهرهلاکت را فروریزد
*****************************

حلب این لاشخواران سیه کردارآهن بال
که آتش برسرت ریزند
چنان اجدادشان راه شکست خویش پیمایند
نهد پور ستالین وسپاهش پرده های ذلت وخواری
فراز دیدگان خویش
وآنگه جز دیارما
بسوی ملک دیگرهم که نامش شام خونین است
گهی چشمان خون آشام نکشایند
وآنگه
پس ازافغانستان نام حلب هم
بسان زلزله در رگ رگ آرامش روسان روان گردد
 ***********************************

حلب یارت خدا باشد
حلب یارت خداباشد

ماه می سال 2016 میلادی