آرشیف

2014-12-5

استاد غلام حیدر یگانه

انگاره ها و نگاره های نوروزی «جام غور»

دو چیزطیرة عقلست: دم فرو بستن          به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
 

دریغ خواهد بود اگر نوروزی نامه های«جام غور» را صرفا متعلق به روز اول بهار بدانیم. زیرا نگارندگان این پیامهای زیبا و پرمعنی، با موفقیت، آثار خود را در گذشته و آینده گسترش داده اند و ضروری می دانم که یک بار دیگر، پرداخته های استاد محمد عابد حیدری، معاذالله دولتی، عبدالواحد رفیعی، عبدالبشیر سادات و عبدالرحمن عصمتی را در این عرصه مرور می نمایم:
استاد محمد عابد حیدری مخاطبان نوروز نامة «قل و دل» خود را با وصف «نوروز باوران» ممتاز می کند و مقولة «نوروز» را دور از گزند زمانه ها و حتی برخلاف روند فرسایندة زمانه، بالنده و «جوان شونده» معرفی می نماید. وی دست یافتن به آگاهی فرهنگی را همچون رسالتی در برابر روشنگران به پیش می کشد و بقای جامعة ما را در پیوند به پایایی فرهنگ مان می سنجد. حیدری در واژة «نوروز» تازگی را به مفهوم عمیق و گسترده ای دریافته و آن را با عبارت «انقلاب بزرگ بهاری» توصیف نموده است. وی در این نوشته، استادانه از دیوان کبیر و دیوان حافظ، به سود استحکام بیان و شاعرانه ساختن فضای بیانش بهره جسته است.
معاذالله دولتی در دیدگاه نوروزیش، قانون طبیعت و منویات عموم مردم را در برابر عوامفریبی و سقوط اخلاقی دولتمداران جای می دهد. وی که در نوروز شناسی خود بر معنی «تغییر» تاکید خاصی ورزیده است، با تغییر طبیعت و رسیدن نوروز، ظاهر و باطن مردم را تجدید شده می یابد و به ستایش افکار و تصامیم تازة آنها می شتابد. دولتی باورمند به وحدت نوروز، مایل نیست، سخنسرایی های نوروزی دولتمردان را گسسته از نوروزهای گذشته ارزشیابی کند و چون در این خط، به اثبات بی چون و چرای عوامفریبی آنان دست می یابد، لدا آنان را از چنبرة سبز نوروز به دور می افکند. او که «عمل» را محک می گیرد، با تلخی از «بیانه های متحد الشکل» و بی بهره از عملِ « تریبون و منبر» سخن به میان آورد. دولتی (می شنوم که اول نمره از فاکولتة حقوق فارغ شده) به بی سامانی حقوق بشر در کشور، نفاق ملی، وضعیت نامطلوب زنان و ناکامی دولت در مبارزه با تروریزم و مواد مخدر اشاره می کند و بعد از یک مقدمة ساده موفق می شود عملکرد مقامات را نوروزی ستیز و حتی نافی «نوروز» تفسیر نماید. ولی هنگامی که وی قلم را به نام ملت و کشور به جولان می آورد، صمیمانه به مبارکباد نوروز می پردازد و آرزوی صحتمندی و کامیابی می کند.
«کودکی، قریه و نوروز» پرداختة قلم باریکبین و صمیمی عبدالواحد رفیعی است که در واقع سرایشی است در بارة نوروز از زبانِ نوروز. رفیعی هم شاعرانه بر لب جوی قریه اش در غزنی نشسته و گذر عمر را دیده و هم  با کشف آفتابی در ذره ای، تغییرات درد انگیز اقلیمی جهان را مسکوت نگذاشته است. وی نوروز را در این دوران بی مهر، بازناگشتنی می داند و خود از نوروز «خاص» و «تکرار ناشدنی» سخن دارد؛ از نوروزی لبریز از بوسه های محبت، بغل کشی ها و آشتی ها و لابد برای آن دلتنگ می شود. میلة گلبار، خانه بخشی، خینة نوروز، خایگنه جنگی، تشله بازی، حلوای سفید و مسکه، بسراغ و پتیر روغنی و شیرچای و قیماق…در فضای نورزو و هلهلة کودکان، گرامی و خاطره انگیز اند. قلم میناتور کار رفیعی هم جزئیات فرهنگ بومی را به تصویر می کشد و هم مدعی العمومی است که مجدانه، سر احیای طبیعت پاک و پربار آن دوران را دارد. نوروز رفیعی گذشه و حال را با هم گره می زند و سرانجام با برابر گذاری ارزش و ضد ارزش، یعنی زمزمة سنتهای پربار و باز نمودن زشتی های دوران کنونی، منظرة تکان دهنده ای به دست می دهد. نوروز نامة رفیعی نهیب می زند: «اما حیف و صد حیف که سالهاست که گلباری سبز نمی شود و مراسم گلبار کردن هم نیست و پتیر گلباری نیز پخته نمی شود.»
نگاره های نوروزی سید عبدالبشیر سادات، پیام زیبا و امید بخشی از نوروز ارایه می دهند. این نقاش شجاع نوروز را با اقتدار بشری، پیشروی و کمال زیبایی برابر می گذارد. در نگاه وی «نوروز» و «غور» دو مفهوم و هویت همریشه و هم معنا جلوه کرده است، لذا نگاره های نوروزی وی را فقط در جغرافیای غور می توان تماشا کرد. قلم پیشتاز سادات در کشادن راه، سنگلاخها غور را می شکافد و طرح زیباترین ساختمانسازی ها را در دور دست ترین ولسوالیهای غور ارایه می دهد. سید عبدالبشیر سادات، از این نگاه، نخستین مهندسی است که با پرداختن نقشه های نوآیین برای شهرهای غور، به اصل  پذیرفتة مغضوب نگهداشتن ولایت ما  گردن نمی نهد.
نوجویی و سنت سازی، خصیصة بارز هنر نوروزی این نقاش جوان (با توجه به عکس ایشان) است. وی حتی قانون طبیعی سایه و نور را در می نورد و می بینیم که در برهه ای هم، منار جام را در امتداد یک «سایة درخشان»، معنی و شکوه نادیده ای می بخشد. وی بهزاد زاده ای است که فهم قرنها نقاشی کشور ما و منطقه را از رابطة آدمی با طبیعت، ماهرانه دگرگون می سازد و به جای تابلوهای سنتی شکار آهو، آهو بچه ای را با کمال زیبای و آرامش در کنار جادة سرسبز و گلستان شهر به چرا می آورد. پاکیزگی، طراوت، نشاط و طرح و ساختار استوار از ویژگیهای نگاره های نوروزی سادات است. وی با استادی، شکل و محتوی را بطور یکسانی پرورده و هر تابلو را به پیام آور بدیع و اندیشه بخش اسثنایی مبدل نموده است.
در این میان عبدالرحمن عصمتی با چند پردازة مختصر، سنت دیرپای تبریک نوروزی را به خوبی در جام غور منعکس ساخته است که بی تردید، بدون این تبریک نامة موجز، فقدان چیزی در نوروز نامةامسال «جام غور» احساس می شد.
بطور کلی، زیبایی، امید، اندیشه و اعتراض از محورهای اصلی انگاره ها و نگاره های نوروزی در «جام غور» است. و می توان گفت که این عزیزان و پیشروان، رسالت خود را بر این قرار داده اند که هیچ ابزار کارآمد تری از اندیشة اصیل و بیان موفقانة آن در همسویی با نوروز و حرکت به سوی بهروزی وجود ندارد.

(پایان)