آرشیف

2014-12-28

انـــــــــــــدوه

 

دردی در من پیچیده
امواج آشفتگی ها را در درونم فرو میخواند
طوفان اندو هر لحظه شعله ورتر میگردد
شعله های آتشین
شعله های که …
همه احساسات درونی ام را منجمد میگرداند
دیگر اشک هایم توانایی شستن غم هایم را ندارند
آری
دیگر ناله هایم صدا ندارند
آه ……..
انگار برای همیشه در سیراب غم اسیر شده ام
منم عروسک بی روح
کسی که توانش را در باد صبا داده
سرانجام این سداب ها قلبم را در چنگ گرفته
در بهر خون آشام پرتاب میکنند

من بودم سنگ صبور
من گشتم بازیچه غم ها
دیگرآهسته آهسته ذوب میشوم
و سرنجام …………..

 

سارا (ن)