آرشیف

2024-4-6

دوکتور صلاح الدین سعیدی

انسان بی شرف! 

 

شرف ملکه ، جوهر و قاضی است که انسان را به معیار ها و اندازه ګیری های اخلاقی با قضاوت داخلی و خودی از کردن کاری که باید نه شود،  و از نه کردن کاری که باید شود ، باز میدارد و کارش را استقامت میدهد! 

برتری ایمان و اخلاق مانند قاضی داخلی، همان برتری است که انسان غیر معتقد به خالق لایزال، آنرا ندارد! 

هر انسان بلا استثناء ملکه، ضمیر و وجدان قاضی داخلی دارد! این ملکه و قاضی داخلی را دئوس و وطن فروش و قاتل هم دارد، ولی این ملکه، ضمیر و جوهر داخلی به مرور زمان با عدم ممارست و ارتکاب جرایم خورد و بزرګ زیر خاکستر شده و به تدریج تأریک و تاریکتر  میشود! این به تاریکی رفتن به چنان مراحل در ابتداء میرسد که با ارتکاب جرم و جنایت معمولاً ودر ابتداء  مرتکب تخلف نیز  احساس شرم و خجالت میکند! احساس نا آرامی و نا راحتی میکند و ضمیر انسان شخص متخلف را در داخل، آزار و أذیت میکند. ولی غرور، تکبر، جهالت و تداوم در ارتکاب جرایم، مثلاً مرتکبان جرایم در سطح بزرګ و خورد، مرتکبان جرایم جنګی در کوریا، ویتنام، جنګ جهانی اول، دوم، انقلاب کبیر اکتوبر ۱۹۱۷ …  و در ۵۰ سال أخیر در افغانستان و منطقه  و در عصر حاضر در عراق، یمن، مصر، افغانستان و بلاخره جنایات حاکمیت اسرائیل در شرق میانه و علیه فلسطینی ها و عملکرد های ګروه های افراطی و عدهٔ از عمال حاکمیت دیفکتو و از جمله تعذیب های وحشتناک و قتل های ماورای قانون  و از جمله تعذیب و شهادت رسانید مخالفین سیاسی خود و از جمله قتل و به شهادت رسانیدن سه خانم که اخیراً بعد از دستګیری توسط عمال حاکم در افغانستان دستګیر و اجساد شان اخیراً یافت شد، همه و همه، ګپ به جای میرسد که آن حالت طبعی خجالت و چشم خمی از ارتکاب جرم و جنایت به ګردن فرازی و ارتکاب جرم بدون خجالت میرسد و این حالت حالت بس خطرناک و درد آور است که انسان مانند أشرف المخلوقات چنانیکه به معراج و بلندترین راههای صعودی را میپیماید، به همان انداز سیر نزولی و انحطاط را تا اسفل السافلین، پیموده میتواند و میپیماید! ذلیل و خواري هم ازهمین سلسله است! از پولیس و حاکم قانون با داشتن حق استعمال سلاح و امکانات قهریه ای مشروع علیه متخلف ، بدون مبرر شرعی و قانوني،  جنایتکار تأریخ و جلاد بی شرم و بی عزت مبدل میشود و ماها میګوییم فلان کس وجدان و عزت ندارد! بلی پولیس میتواند بخاطر توقف و متوقف ساختن متخلف حتی از وسایل ناریه و جارحه کار بګیرد. أما اګر متخلف را اسیر و یا ناتوان سخت ولی به تشدد علیه وی ادامه میدهد، دیګر آن حق و مقام اولی را ندارد، متخلف، قاتل و بی وجدان و بی ضمیر پنداشته میشود. دستګیر مخالف سیاسب و بعد یافتن اجساد شان از همین ارتکاب جرم و جنایات است که حد اقل ثبت تأریخ خواهد شد و محاکمهٔ الهی ج حتمی وجود دارد! 

در کل با مغز آرام به یقین ګفته میتوانیم که در واقعیت تمام انسانها ملکه و جوهر شرف، ضمیر و قاضی داخلی را دارد، ولی به مرور زمان و عدم ممارست، حالن به جای میرسد که میګویم« آن شخص بی شرف و بی وجدان و بی ضمیر است!»، در حالیکه این مطلقیت مبنی بر نداشتن  وجدان ، شرف و ضمیر، تأکید غیر دقیق و نادرست است! 

همهٔ انسانها چنین ملکه  و جوهر را کم و لیش دارند! 

الهی ما را هدایت نیکی کن و توان اعطاء فرما تا با عبادت ،  ممارست و صیقل کردن روزمرهٔ وجدان و جوهره و شرف  داخلی خود، آنرا براق و براق تر سازیم و به مرحلهٔ برسیم که در آخر أمر رسالت زندګی را اداء و پوره کرده بتوانیم! 

و من الله التوفیق

داکتر صلاح الدین سعیدی

۰۰۴۴۷۸۸۶۴۷۴۶۳۸