آرشیف

2020-3-23

رفعت حسینی

اندیشه کردن

صدیق طرزی رهپونگاشته یی دارد در پیرامون <مجهولی>  نامگذاری شده به قوم آرين!؟

این نبشته به تفکر وامیدارد:

«

صدیق رهپوطرزی

 

سرزمينی بيافريدم که در آن:
ده ماه زمستان و دو ماه تابستان است
مار بزرگ و زمستان را، ديواس (شيطان) آفريده است
اهورا مزدا

 

قوم آرين!؟

سرچشمه و ریشه !؟
بازهم فصل پرسش ها برای دست يابی به پاسخ هایی که خود اين پاسخ ها، پرسش های ديگری می زايند، فرا رسيده است.
اين بار، به گذشته های ٫٫دور، می پردازم. به جايی و زمانی می پردازم ــ اگر درست تر بگويم پرسش هايی می کارم ــ که ما در آن ریشه ــ با آن که در غباری از اسطوره و نمايی از واقعيت نهفته اند ــ داريم.
همه به ياد می آوريم که در آغاز سدهٔ بيستم ــ به ويژه پس از دهه سی اين سده ــ برای رد يابی و هويت يابی، به گذشته رجوع کرديم و خويشتن را در آينهٔ بزرگ نمای آرين که محصول کار شرق شناسان اروپایی ــ ديگران ــ در سدهٔ هژدهم و به ويژه سدهٔ نزدهم، بود يافتيم. اين بزرگ نمايی در فضای دههٔ سی سدهٔ بیستم که نژاد آرين جای ريشه يابی زبان هند و اروپايی را گرفت، و دانشمندان هوا خواه اين امر، آن را به هند و ژرمن، تعويض کردند ــ هيتلر که از خدا چنين غذايی را می خواست، همه نيرو را برای حل مسالهٔ نژاد پست تر به کار برد ــ به اوجش رسيد.۰۰۰
حالا، به سراغ اين نظريه ها و انديشه ها می روم که راه را از چاه بشناسيم و درب بازی را برای گفتگو بگشايم.

***
من، دراين جا، بنابر تنگی جای، تنها به اشاره هايی بسنده می نمايم و اميدوارم اين خود آغاز بحث علمی و دانشی نی سطحی و احساساتی برای آينده گردد.
اين نظريه ها، با توجهٔ شرق شناسان اروپايی چون سر ويلليام جونز، وايتنی، ميوللر و ديگران به آسيا، با دست يافتن بر اين واقعيت که پيوند نزديکی میان زبان های ارو پايی و هندی، و جود دارد، شکل گرفت و بعد با کژی ها و مژی ها زياد به راه نژادی ره سپرد.
کشف اوستا، توسط انکويتل دو پررون فرانسه يی، که به گفته موللير، جوان ماجرا جو و متشبث بود تا دانشمند، و نشر ترجمه اش در سال ۱۷۷۱ع. اين امر را وارد اوج نوين نمود. از آن پس، در مورد سرچشمه و خاستگاه قوم آرين به بررسی های متعدد و گونه گون، آن چنان که سعدی می گويد، ٫٫هر که عکس خويش می بيند در آب،، صورت گرفت.
فشرده آن ها چنين اند :
۱- نظريهٔ هند و اروپايی و بعد هند و ژرمن.
۲ــ نظريهٔ آسيای مرکزی.
۳ــ نظريهٔ سرزمين شمال يا منطقهٔ قطب شمال.
۴ــ نظريهٔ سپتا ـ سندهاوا و ديگر و ديگر ….
بر اساس نظراول، آرينان به حيث یک گروه قومی در جایی در سرزمين های بلند اروپای شمالی زنده گی می کردند. خون شان ناب و زبان شان ساده و کهن تر از ديگر زبان ها ست. اين ساحه، از کوه های ارال آغاز و پس از گذشتن از شمال جرمنی، به بحر اتلس پایان می يابد.
دید دوم، آسيای مرکزی را جايگاه آرينان قرار داده و آن را اطراف بحيرهٔ کسپين، می خوانند.
بر اساس نظريهٔ شمال، بر اين باور اند که متن ريگويدا و زند ـ اوستا که هردو را يکی می دانند، يعنی زند و اوستا و يا اوستا و زند، يکی است ــ‌ نشان می دهند که قطب شمال، گهوارهٔ قوم آرين می باشد.
نظريهٔ سندهاوا، بر آن است که سرزمين آرينان بيرون از هند، جای ديگری بوده نمی تواند.

خود شرقشناسان برای رد اين نظريه ها، استدلال هايی به بلندی کوه هماليا فراهم آورده اند که آوردنشان مجالی در اين جا ندارد.
به همين دليل، هر کسی چون پرو کرستيز Procrustes، دزد بحری اسطوره يی يونان بر تخت آهنين ديد خود، اين تیوری ها را می خواباند و آن را کش و يا برش می نمايد.
پرسش اولی که در ذهن راه باز می کند اين است کــه پيش از آمدن اين مهاجران و يا درست تر اشغالگران که از دست زمستان دراز و يخ، اين مخلوق شیطان گريخته بودند و به سرزمين خورشيد و ماه ــ اوستا پُر از وصف زيبايی اين سرزمين است ــ دست يافته بودند، ما، کی ها بوديم و چگونه ما شديم ؟
من، به گفتهٔ آقای ا. عثمان، این مقال را تا کشال نشود، با قالی از پايک البرت، از کتابش به نام ٬٬باور ايران ـ آرين،، بر اساس اوستا ـ زند» پايان می برم و دری را برای بحث و گفتگو های دانشی و خِـــرَد گرایانه نی قالبی و ملا نقطی می گشايم.
او هنگام بحث بر اين زبان، می گويد، ٫٫ … آريا، نام محترمی برای طبقهٔ بالا نبود، بل برای همه مردم به کار می رفت،، او سپس از مخالفان ـ یعنی ما ـ بحث می راند و می گويد، ٫٫دسويان ــ مخالفان و يا باشنده گان اصلی و بومی ــ که متمدن تر از اشغالگران کوچی بودند، چون حاضر نبودند به معبود ــ نو آمده گان ــ سر تسليم فرود آورند، به نام عصيانگر و باغی خوانده می شدند.
زرتشت، در تمام اوستا، از اهورا مزدا، نابودی آنان را طلب می کند. او، ادامه می دهد،٫٫ بعد ها، اين واژه را برهمنان برای کشيدن مرز ميان خود و ديگران به کار بردند.،،

این سخن فصل، در شمارهٔ چاردهم فصلنامهٔ روشنی، بهار ۱۳۸۰/۲۰۰۱. نشرشده است.»