آرشیف

2014-11-21

فرشته صدیقی غوری

اندر باب ِ مسواک

در روایات  داریم که « الطّهور شطرالایمان » یا « النظافة من الایمان» مثالهای های فراوان دیگری  هستند  که همه به  پاکی و طهارت تاکید و ترغیب نموده اند. واقعیت این است که  پیامبر بزرگوار اسلام ، نسبت به نظافت و طهارت ظاهر هم ، تاکید بسیاری داشته اند و خودشان نیز علاوه  بر رعایت عملی این مسأله ، به دیگران نیز توصیه زیاد می فرمودند و خوشبویی  را هم خیلی  دوست داشتند.  یکی از مواردی که می توانسته باعث حس ناخوشایندی گردد  موضوع « بد بویی» دهن و دندان بوده است.  پیامبر با  درک عمیق این مساله ، روی استعمال مسواک تاکید فراوان نموده است.  دیده می شود  که برخی ها،  چنین می پندارند  که گویا  این سفارش و توصیه برای « نفسِ مسواک» بوده است در حالی که استعمال مسواک « به ذاتهِ » هدف و غایت نیست ؛ بلکه منظور از استعمال مسواک نظافت و طهارت دهن و دندان است که هم از نظر بهداشت شخصی  اهمیت دارد و هم از لحاظ زندگی اجتماعی وخانوادگی.  در زمان پیامبر،  وسیلۀ دیگری  برای شستن دهن و دندان وجود نداشته و ناگزیر شارع ، به همان چیزی که در دسترس بوده سفارش و تاکید کرده است.
در حقیقت ، شریعت همیشه « اهداف وغایاتی» دارد و برای  ما مسلمانان خوب است  که این اهداف ومقاصد را بازشناسیم و بیندیشم که هدف از تشریع فلان مسأله،  چه چیزی بوده است.  شاید کسانی باشند که بگویند ، برای استعمال مسواک چندین حدیث و روایت وارد شده  وما باید مطابق آنها عمل نماییم ، در حالی که این  احادیث و روایات حقیقتا برای پاکی دهن و دندان و تشویق مردم به  نظافت اصدار یافته اند.  اگر برای فضیلت مسواک فرضا  یک هزار حدیث هم آمده باشد،  آن احادیث به خاطر تقدس « ذات مسواک» نیست ؛ بلکه پیامبر بشیر و نذیر،  با بیان خوبی های مسواک ( تنها وسیلۀ ممکن در آن زمان) می خواسته مردم  را به پاکی و بهداشت دهن و دندان ترغیب نماید.  احکام و دساتیر  شریعت ، هیچگاه عبث و بیهوده نیست ؛ بلکه تمام آنها  اهداف ومقاصد دارد و این وظیفۀ عالم مسلمان است که آن هدف  والا  را از وسایل واسباب تفکیک نماید. البته برخی اهداف اخروی هم در بعضی از احکام وجود داشته که شاید ما قادر به کشف آن نباشیم اما مسایل اجتماعی و دنیوی حساب شان از آن فرق دارد.  گذشتگان ما ، هم  به این نکات برخی ها شان ، کاملا  وقوف داشتند. عارف نامدار شیخ محمود شبستری  در کتاب « گلشن راز» می گوید:
شریعت پوست ، مغز آمد حقیقت/ میان این و آن باشد طریقت. یعنی ایشان  برای احکام شریعت ، مغز و پوست یا قشر ولُب،  یا ظاهر و باطنی  قایل بوده است  و در واقع آنچه  را که مهم می دانسته آن « مغز وهسته » بوده است که البته « پوست » هم  در حد خود ، خالی از اهمیت نبوده است.  مولانای بزرگ نیز می گوید که : ما ز قرآن مغز را برداشتیم / پوست را با دیگران بگذاشتیم.
بنا برآنچه گفته شد ، خوب است که ما مسلمانان بین پوست ومغز یا بین غایت و وسیله،  تفکیک قایل شویم و حکم هردو  را یک قسم ندانیم ، در غیر آن صورت به طرف قشری گرایی  و ظاهربینی عجیبی سوق می خوریم و از دنیای مدرن و اوضاع و احوال آن دور می مانیم  و با  این کار خود ، صدمات جبران ناپذیری به پیکر جوامع اسلامی وارد  می کنیم.  اسلام  اگر مسواک  را توصیه کرده  درحقیقت تنها  وسیله ای بوده  که در همان زمان به دست می آمده است. اگر امروزه  با وجود انواع کریم ها و برس های طبی و بهداشتی،  بازهم ما بر استعمال مسواک پافشاری نماییم در حقیقت این بدان معناست که ما ، روح واقعی وهدف اصلی شریعت را درک نکرده ایم.  ممکن است  در دهات ما کسانی باشند که به کریم و برس ، از نظر اقتصادی  وغیره  دسترسی نداشته باشند ، برای آنها مسواک  هنوز هم تنها وسیله ای است که در توان دارند وخوب  است که استفاده کنند ؛  اما اینکه  در هوتل پنج ستارۀ  « دوبی » هنوز هم کسی  با کلوخ داخل می شود  فکر نکنم  روح واقعی اسلام را  درست  درک کرده باشد.