آرشیف

2015-1-26

محمد دین محبت انوری

انجینر در ساغر یــــــــا پهلوان بــــاز سازی ؟

 
 
از کار وفعالیت انجینر نصیر احمد "صدیقی" درپروگرام همبستگی ملی باید تقدیر کرد.
درجریان نظارت ازپروژه های  برنامه همبسگی ملی به ولسوالی ساغر به شهرت یک نفر انجینر که همرای دفترمحترم همآهنگی کمک های انسانی کارمیکند آشنا شدم او مرد صادق و پرکاری بود ودرجریان کار بازسازی از خود ابتکارات خوبی نشان داده است که قابل یاد آوری است. مردم محل وشوراهای انکشافی ازوی رضایت داشته وبه عنوان یک شخص دلسوز وفداکار یاد میکردند هرچند به قریه های دورتر رفتیم اهالی مناطق اورا برایم بیشتر معرفی میکردند واز رفتار واخلاق حمیده اش خوش بوده  ستایش میکردند گوی نام او سری زبانها افتیده بود. من دانستم که انجینر مذکور در دل مردم جای گرفته است همچنان مسولین دولتی و همکارانش نام اورا با افتخار یاد میکردند وی نه تنها محبوب مردم شده بود اهل معارف آنجا هم برایش دل باخته بودند او بطور افتخاری در تدریس  شاگردان مکتب نیز کوشیده بود این مرد دلیر وانجینر باز سازی برعلاوه  تپ وتلاش خستگی ناپذیر دایمی برای اولین بار سرک را در بین سخره ها ، دره های زیبا به دورترین قریه جات ساغر برده بود اواز کاربه مردم خیلی لذت میبرد ومیگفت: خدامرا توفق بدهد که برای مردم بیچاره خود خدمت کنم. قرارگفته مردم شبها دربین قریه ها میماند تا برای مردم رهنمائی وهمکاری نماید وکار پروژه بصورت درست پیش یرود.
 من در یک شب پای صحبت وی نشستم صحبت ما تانیمه های شب دوام کرد او در یک کلام گفت: من ازمردم ساغر خوشم که قدر شناس هستند… واو برادر وار به سخنانش ادامه میداد که ناگهان جنراتور دفتر خاموش شد وموقع خواب فرارسید من به اوگفتم یار زنده وصحبت باقی.
  

درین قسمت زنده گی نامه وخاطرات اورا که به قلم خودش نوشته شده است بدون کم و کاست میخوانید:
نصیر احمد صدیقی فرزند حاجی غلام حیدر درسال 1358 ح ش در ولایت غزنی ولسوالی قره باغ قریه نسوخیل تولد شدم ودر سال 1366 الی 1371 تعلیمات ابتدائی را درمکتب شهید عبدالرحمن قونیه تسوخیل ومتوسطه وثانوی را درسال های 1372 الی 1378 درلیسه سلطان محمود غزنوی در ولسوالی قره باغ به پایان رسانیدم بعد از امتحان کانکور نظر به شوق وعلاقه خودم کی داشتم به پوهنخی دلخواه ومنتخب خود ( پوهنخی ساختمانی پولی تخنیک کابل ) کامیاب گردیدم. ودرسال 1385 در ماهی اسد از پولی تخنیک کابل از رشته بند ونعر فارغ شدم.
درماه سنبله همین سال در ولایت غور ولسوالی ساغر به حیث انجینر ساحوی همرای دفتر CHA ایفای وظیفه نمودم. درجریان همین وظیفه نظربه شوق وعلاقه که همرای معارف داشتم وعلاقمندی مردم شریف ساغر همرای تعلیم از سال 1385 الی 1388 بطور مسلسل به همکاری دفترمحترم CHA وهمکاری کارمندان محترم به روز های شنبی درلیسه شیخ محمدی ساغر مضامین ساینس در 6 ساعت درسی برای صنف های 10، 11، 12 تدریس میکردم ونظر به علاقه مندی اهالی ساغر در زمستان های همین سالها کورس های رایگان بعداز رسمیات دفتر ایجاد کردم وچون ولسوالی ساغر یک منطقه کوهستانی است. درجریان وظیفه پیاده روی میکردم وخاطره های هم دارم :
یکی از روز ها بخاطری پیشرفت کارهای دفتر به طرف تولک حرکت کردم چون ماه حوت سال 1385 بود باریدن برف وباران ها زیاد بود کی همرای ما یک موتر پیکپ ا زدفتر محترم بود درمسیر بین ساغروتولک درقسمت داخل تنگی لالا حسین موتر را آب چپه کرد وزیاد خساره مند هم شد وخودم به همکاری مسافرین نجات یافتم وبعدآ پیاده الی تنگی رفتم که نزدیک به دهن تنگی از کوه افتیدم ودست وصورتم زخم برداشت وبه یک مشکل به ولسوالی تولک رفتم.
بعداز دوهفه درآن جا راه مسدود بود برف زیاد بود همرای همکاردیگربطرف ساغر پیاده حرکت کردیم درمسیر راه مشکلات زیاد دیدم درقسمت چشمه افغان به پائین داخل دره آب زیاد بود وبالای کوه رفتم که از سری کوه داخل آب افتیدم وبه فضل خداوند متعال بعداز 9 بار غوطه شدن نجات یافتم .اما درحدود 17 قسمت بدنم زخم های سطحی وعمیق دیدم. ودراخیر از تمام دانش مندان چی درپوست های دولت وچی درپوست های موسسات تقاضا دارم که دربخش معارف وخدمات های زیاد بکشند که سطح علمی مردم زیاد ومردم از مشکلات خلاص شود.
وازمردم محترم ولسوالی ساغر ( استادان وشاگردان لیسه شیخ محمدی ساغری ) اظهار سپاس میکنم که همرای مادر هر حصه همکاربود.
 
با احترام
انجینر نصیراحمد " صدیقی"
29 -2-1388