آرشیف

2015-1-19

داؤد عطایی قندهاری

امريكا و خــــــــــاور ميانـــه مخملي

چندي قبل كه انقلابات رنگي اعم ازجنبش سبزوسرخ ونارنجي در بلوك شرق وديگرنقاط جهان در جريان بود عده ئ ازكارشناسان امريكا وغرب راصحنه گردان اصلي ان جريانات مي دانستند.اماهمان مفسران درمورد حوادث مخملي دنياي عرب چنين عقيده ي ندارند وبرعكس انهارا بدون شك جنبش هاي مردمي وخودجوش ميدانند.

بااين وجود عده ئ ديگرازكاراگاهان اعتقاددارند كه امريكاوغرب سعي دارند تا با بحران افريني ومتشنج كردن اوضاع خاورميانه راه را براي گسترش روزافزون نفوذ متحد پنهان خودشان بازكنند. عبورناوگانهاي نظامي ايران از كانال سئوز بلافاصله بعداز سقوط ديكتاطورمصر وحركت اين ناوگان ها به طرف مركز اصلي بحران – يعني لبنان- اين گمانه زني ها را بيشتر از پيش تقويت وبه حقيقت مقرون تر مي سازد. در هرحال باتوجه به نقش پر رنگ امريكا در مصر اين گمانها راتقويت كرده كه در واقع اين امريكا ست كه راه را براي عبور ناوگان هاي نظامي ايران اماده وپاك كرده است.

ازطرف ديگر گمان ميرود كه هدف از به هم ريختن اوضاع ليبي نيز رهايي رهبرقديمي شيعيان لبنان – موسي صدر- باشد. چراكه اين شخص براي تقويت روزافزون حزب الله در لبنان مي تواند يك مهره ئ تازه نفس ومهمي باشد…چنانچه ميدانيم كانون اصلي بحران اين زلزله ها لبنان بود وهمه چيز از انجا اغاز شد. جاي كه در پشت سر دادگاه ترور رفيق حريري – عربستان ومصر از يكطرف و ايران وسوريه از طرف ديگر با هم دست وپنجه نرم مي كردند وامريكا وغرب كارگردانان اصلي بودند. درست در استانه اعلام اسامي مظنونين اصلي بودكه حزب الله وحاميانش قواعد بازي رابه يكباره به هم ريختند وطوفان شورش هاي مخملي ازلبنان اغاز شد … 
امريكا وناتو قبلا دركشورهاي تحت اشغال خودشان يعني در افغانستان وعراق نيز به طورمستقيم يا غيرمستقيم به گونه ي عمل كرده اند كه نفوذ ايران وقرائت خاصي ازتشيع مورد پسندامريكا دراين كشورها بشدت گسترش پيدا كرده است. همان تشيع تفرقه برانگيزي كه شبكه هاي تبليغاتي رسوا ان مثل شبكه ماهواره ي- اهل بيت- مستقيما ازخود امريكا پخش مي شود…وتصادفي نيست كه همزمان در امريكا فردي حسين نام به رياست جمهوري انتخاب مي شود..

در مجموع كليه ي شواهد دال بر اين است كه از زمان ورود نظاميان ناتو به منطقه همه برنامه ها وسياست هاي امريكا وناتو به صورت مزورنانه ي درجهت تقويت ايران و تقويت حزب الله وهمسو با گسترش فرقه گرايي هاي مذهبي تشيع صفوي ازيكطرف و ميدان دادن به تسنن تروريست سلفي ازطرف ديگربوده است. 
اماسئوال اينجاست كه دليل اين سياست هاي ضدونقيض امريكا چيست. دربعد از يازدهم سپتامبر امريكا وغرب به اين نتيجه رسيدند كه دشمنان اصلي وقسم خورده انها تندروي اسلامي است كه ازدرون جهان
عرب سني به صورت سازمان هاي مخوفي چون القاعده وطالبان ظهور كرده است.. جورج بوش در استانه حمله به افغانستان در جمع فرماندهان بلندرتبه تفنگداران امريكا طي يك سخنراني خشم الودي فرياد مي زند كه ما به انجاخواهيم رفت وانان را نيست ونابود خواهيم كرد بدون هيچ رحم وشفقتي وبدون كوچكترين عفو وبخشايشي باانها خواهيم جنگيد بدون هيچ گونه مذاكره وصلحي … 

اما اينك به نظرمي رسد كه جنگهاي را كه امريكا تحت عنوان جنگ هاي صليبي برعليه كل دنياي اسلام اغاز كرده بود – انگليسها اينك قصد دارند تا ان را درغالب محدودجنگهاي ذات البيني في مابين خود مسلمانان تداوم ببخشد…درجاي كه دوستان خود جگرهمديگر را به دندانهاي تعصب پاره پاره مي كنند چه احتياج به زحمت دشمن است…

اما از انجاي كه هلال باريك شيعه صفوي نسبت به تربيع گسترده ي سني سلفي در موضع ضعيف تري قرار داشت – مطابق سياست مهاردوگانه وحفظ توازن قوا– بيشتر سياستهاي پنهان واشكار امريكا در جهت سنگين تر كردن وزنه كفه ضعيفتر طراحي شده است. 
در اين روزها جامع كلام اغلب روزنامه نگاران دنيا وحتي امريكا اين است كه ايران از اوضاع بحراني خاورميانه بيشترين سود را جهت تقويت و گسترش نفوذ خود برده ومي برد. چنانچه مي نويسند كه در طول اين مدت امريكا در خاورميانه همواره به گونه عمل كرده است كه همه چيز به نفع ايران و درجهت تضعيف نفوذ عربستان در منقه بوده است. بعضا در توجيه اين حقيقت گفته مي شود كه اين موضوع ناشي از اشتباهات ومحاسبات غلط امريكا است … درحالي كه اين همه اشتباهات عمدي نمي تواند تصادفي باشد. امريكا ملياردها دالر پول ماليات دهندگان خود را خرج نكرده است كه اشتباها دوستان خود را تضعيف ودشمنان خود را تقويت كند. در اينجا همه چيز كاملا حساب شده است . امريكا فقط كاري كرده كه دوستان خود را در جايگاه فرضي دشمنان خود قرار داده چون در دنياي سياست تعاريف دوست ودشمن هيچگاه معناي واقغي خود رانداشته است. و اين موضوع است كه درواقع تحليلگران را دچار اشتباه وسر درگمي كرده است. 

دنياي سياست مثل يك ماشين پيچيده وسرپوشيده ي است كه عملكرد ان به خوبي روشن و اشكار نيست. اما چيزي كه براي ما سيل بينان حاشيه نشين كاملا واضح وروشن است ان نتايج اصلي ومحصولات نهاي است كه از درون ان برون مي ايد… به اعتراف اغلب محققين محصول عملي ماشين نظامي وسياسي ناتو در هرحال تقويت ايران وگسترش نفوذ ان در منطقه بوده است…
اما سئوال اصلي اين است كه سران غافل كشورهاي اسلامي در بازي در اين سناريوهاي خطرناك تا به كجا پيش خواهند رفت . اياتاسرحد يك رويارويي نظامي به پيش خواهند رفت يا به همين حمام هاي خوني كه در عراق وبحرين وليبي به راه انداخته اند بسنده خواهند كرد…