آرشیف

2015-2-4

عبدالحی نزهت

افغانستان در گیر بحـــــــــــران فزاینده

 

جنگ و نا امنی درکشور هنوز هم سیر صعودی را میپیماید.بعد از یوروش امریکا به افغانستان ومتواری شدن طالبان به پاکستان, و اغازعملیات  نیرو های طالبان والقاعده به شکل پراگنده وشاید هم به هماهنگی وپلان های دقیق نظامی توام با تبلیغات وسیع سیاسی به همراه بود؛ سوال این جاست چگونه این نیروهای شکست خورده و پراگنده به زودی توانستند از حالت رکود ویغما بیرون امده به حمله ؛تعرض وجنگ پرداخته  وبه صورت تدریجی کشور رادرگیر بحران فزاینده نمایند.
پاکستان به حیث عنصر عمده واساسی جهت پیشبرد اهداف تجاوزکارانه خویش از وجود طالبان به حیث ابزار قوی سیاسی ونظامی سود میبرد ؛وشاید هم عدم اگاهی ومعرفت امریکا به ساختارهای اجتماعی قومی وملیتی درپاکستان وافغانستان محراق ومبدای تزئید این بحران باشد؛عوامل که باعث تشدید بحران میگردد درکجاست؟
1 . اختلا فات  هندوپاکستان… ایجاد یک دولت باثبات درافغانستان به هیچ صورت به سود پاکستان نیست زیرا افغانستان با اختلاف تاریخی که با پاکستان داردمیتواند درمنطقه مشکلات ودشواری های زیادی برای بقای پاکستان ایجادنمایدازآن جمله اختلافات مرزی افغانستان وپاکستان به حیث زخم خونین در سد راه بهبود این مناسبات قرار میگیرد؛تمایل طبعی مردم ودولت های افغانستان به جانب هندوستان که رقیب آشتی ناپذیر پاکستان است درتشدید این بحران نقش بسزای دارد.ازاین سبب پاکستان برای بقا وادامه حیات سیاسی خود درسرحدات  شمالی و جنوبی خویش به یک معضل ومشکل حاد سیاسی ونظامی مواجه میباشد.این دشواری میتواند که باعث بروز تنش ودرگیری های زیاد گردد؛طورکه وقوع جندین جنگ وبرخورد نظامی تام ا لعیاربعد ازاستقلال پاکستان وهندوستان دال به این امراست.
 2, اختلاف ایران و امارات متحده عرب وعربستان سعودی …اشغال سه جزایر تم صغیر وتم کبیر وابوموسی ازجانب ایران باعث تنش وازدیادعدم اطمینان واعتماد درمناسبات ایران وکشورهای خلیج گردیده وعربستان سعودی هم مدافع سرسخت امارات دراین بحران درگیررقابت سخت با ایران میباشد.
رقابت عربستان سعودی باایران تنها منحصربه این جزایرنیست ؛کشورعربستان با موضع گیری  سرسختانه ودفاع از اندیشه فزاینده تحجر وتعصب وهابیت ؛وایران هم به اتکا به شعارهای تند انقلاب اسلامی ایران درمنطقه با هم دررقابت همیشگی قرار دارند. از این سبب عربستان وامارات متحده عرب با اتکا به همان سیاست منطفوی خود جهت تقویه طا لیان افغا نستان بحیث یک عنصر فشار ضد شیعه کمک های همه جانبه اقتصادی ونظامی به عمل می اورند تا در آیند ه اگر طالبان دوباره در افغانسان حاکم شوند, ایران را از سرحدات شرقی آن تحت فشار فزاینده قرار دهند شاید هم امریکا یها به این سیاست های دو کشور عربستان سعودی وامارات متخد عرب درمقابله با ایران چندان مخالفت نداشته باشند .
3 .., اختلافات ایران و امریکا …این معضل بعدد از سقوط شاه ایران سیر صعودی داشته است اخرین موضوع که به بن بست سیاسی بین امریکا وایران منتج گردیده, بحران هستوی ایران است,  اختلافات ایران وامریکا معلوم نیست چه مسیر را طی خواهد کرد،دولت ایران برای تضعیف ناتو وامریکا به طالبان مساعدت نموده تا بتواند سیاست امریکا را در آسیا جنوبی خاصتا د ر افغانستا ن به چا لش موا جه سازد, اگر امریکا اجازه دهد که اسراییل به تاسیسات هستوی ایران حمله نمایید درگیری وسیع وغیر قابل کنترول در شرق میانه بوقوع خواهد پیوست. ایران با همه پوتیسیل وظرفیت اقتصادی ونظامی خویش میتواند به حملات متقابله پرداخته ,قوای نظامی  امریکارا در خلیج فارس عراق وافغانستان مورد حملۀ  قرار دهد, مسدود شدن تنگه هرمز ازجانب ایران صادرات نفت را ومتوقف ساخته مشکلات ودشواری های زیادی فراراه  کشورهای غربی وجاپان قرار خواهد گرفت, در این صورت در افغانستان وضع سیاسی ونظامی میتواند بسوی بحران غیر قابل کنترول دیگری سیر نموده وافغانستان وعراق صحنۀ رویاروی امریکا وایران خواهد شد .ویا شاید هم موجودیت قوای نظامی امریکا درعراق و افغانستان تا حال مانع عمدۀ حملات اسراییل وامریکا به تاسیسات اتومی ایران باشد .
 با درنظرداشت عوامل فوق الذکر در تشدید بحران افغانستان نا توانی وعدم ظرفیت در دستگاه دولت ،جنگ ودرگیری در تمام مناطق کشور گسترش یافته, نا امنی های اخیر در شمال وغرب پیام خطرناک وتشویش آور به همراه دارد,    ،مردم شمال وغرب که کاملا خلع سلاح گردیده بودند ,در مقابل سلاح به دستان  طالب والقاعده کاملا به صورت دست وپا بسته ناظر تحرکات ستیزه جویانه آنها هستند ،عدم توانایی قوت های مسلح کشور در شمال کاملا آشکاروهویدا است بطور مثال از پلخمری تا ده کیلومتری آن به جانب مزار شریف منطقه چشمۀ شیر قرار دارد این ده کیلومتر از شهر پلخمری آغاز تا دشت خواجه الوان ادامه دارد کاملا فاقد امنیت بوده,همیش عامل تشویش مسافرین میباشد ، وشاهراه پلخمری قندوز کاملا نا امن بوده از طرف شب به بسیار مشکل میتوان از این شاهراه عبور کرد .
 شورای صلح  حرکت آشتی  جویانه ی است نمیتوان به آن زیاد امیدواربود,  به عقیده آگاهان امور این حرکت  به هیچ صورت نمیتواند به نتیجه منتج گردد ,جنگ توسط ناتو وامریکا پیش برده میشود ابتکار صلح ومصالحه را دولت افغانستان بدوش میگرد.
طالبان با درک از وضعیت نظامی وسیاسی مشکل است که با این دولت مذاکره نمایند اگرفرضاء چنین باشد دولت افغانستان وطالبان بطور مستقل تصمیم گیرنده باشند ،میتوان امید صلح را داشت .ولی همه کس آگاه اند دولت افغانستان مکلف است به جامعه جهانی تفاهم نموده ،مذاکرات صلح را آغاز نماید وطالبان بدون مفاهیمه ISIپاکستان به هیچ صورت نمی توانند به مذاکره تن دهند.
در تحلیل نهایی تقویه کامل قوای مسلح کشور واخذ مسولیت امنیتی توسط آنان یگانه راه رسیدن به صلح پایدار ومهاربحران فزاینده بوده , در غیر آن با این ضعف وعطالت مشکل است به صلح وثبات دست یافت.