آرشیف

2014-12-23

afrotan

افغانستان در چنگال گلا د یا تور های سیاسی

قسمت اول

چگونه تاریخ و تمدن باستانی  یک ملت به تاراج برده میشود ؟

متأ سفانه حالتی را که به من از آخرین دیدارم از سرزمین افغانستان بویژه ازشهر تاریخی کابل  بدست آمده است نه میتوانم توصیف و بیان کنم وناچار باید گفت که پس از یک فراق نسبتأ کوتاه و دردناک نسیمی از دنیای مأنوس و عزیز دوستان و آشنایان بود که مرا جان داد و محبت های بی پایان آن عزیزان که جزآنها در دنیا امیدی و سرمایه ای ندارم مرا مرهون منت های فراوان خویش ساخت. اما در کنار آن همه محبت ها چون نخستین شب هایم در شهرتاریخی کابل با سناریوی برگزاریی دؤمین انتخابات پارلمانی افغانستان مصادف گردیده بود حکایت را از همین جا آغاز میکنم .
 

«ویروس تقلب» و  کارنِوالی بنام  انتخابات  پارلمانی!!   

کابل همچون یک خانه ای شلوغ ودرهم وبرهم است و بر ویرانه های آن تصاویری ازاکثریت     «پهلوانان پنبه ای ! » یا همان نامزدان دؤمین دورانتخابات پارلمانی افغانستان به چشم میخورند که در کنارسائرشعارهای بلند بالای سیاسی واجتماعی " خدمت به اسلام و مردم  رنج کشیده  افغانستان " را نیز از وظائف و مسؤلیت های مهم خویش میدانند . زیرا آخیرأ رسم شده است که هرکی  نامزد و کاندیدای پارلمان یا مجلس میشوند لزومأ  خلص برنامه کاری  اش را در چند شعار ارائه می دهند و بر برگه ای از کاغذ و یا هم پارچه ای از تکه به نمائیش میگذ ارند ، مثلأ وعده می دهند که اگر من و کیل پارلمان شدم تمامی راه ها را قیرریزی یا اسفالت میکنم !! و یا هم آفتاب را از مغرب به مشرق در می آورم .!! در اوج چنین  یک هیأ هو ی خود خواهانه و مرموز ی که همه کتله های از مردم اعم از نخبه گان و خادمان این خیطه تاریخی  را به حرکت  آورده و مورد ازمائیش قرار داده اند  ، برای نخستین بار پرده از یک راز سر به مُهر و « اشد محرم » برداشته شد ، و آنگاه ، در چنین معرکه ای از قدرت و لذت و چنین مهلکه ای از وحشی گری و ابتذال برخی از این « پهلوانان پنبه ای !!»  برای اینکه ثابت سازند از تجارب و کارنامه های وسیعی برای خدمت به مردم و میهن برخوردار اند ، ضمن شمردن و ضرب و تفریق ساختن قسمتی از عمر شان را که در سازمان های اطلاعاتی و امنیتی کشور های بزرگ جهانی سپری کرده اند با همه چشم سفیدی چند سال «نا قابلی!!» را که در خدمت سرویس های جاسوسی و امنیتی مانند C.I.A یعنی سازمان مرکزی اطلاعات امریکا و سازمان اطلاعات و امنیت اتحاد جماهیر شوروی سابق K.G.B به معامله پرداخته بودند  ، بخشی از تجارب و اندوخته های لازم کاری خویش به حساب می آورند . وقتی ارزشها و معنویت در وجدان عمومی و تاریخی مردم ما مشخص نباشد  که چه چیز میتواند به مثابه تجارب عمومی ، اندوخته های تاریخی  ، فضیلت ها و فرهنگ ملی باید ثبت تاریخ باشند ، طبیعی است که  چنین مدارک و گواهی نامه ها در بازار مکاره مافیائی  از ارزش خاصی برخوردار اند !.شگفت انگیز است درجامعه ای که به هر دلیلی حتی زندگی مستمر و دوامدار در کشور های بیگانه خود یک ضد ارزش و امرنا پسندیده تلقی میگردید امروز وابسته گی و ارتباط با اهرم های بیرونی قدرت از مؤلفه های  مهم « مشروعیت سیاسی » به حساب می آیند . این بزرگترین فاجعه انسانی ما و میهن ما است که دامنه اش در خیال و تصؤر نه می گنجد در اوج و بحبوحه این تراژیدیی غم انگیز  تاریخ ، روشنفکر نمایان با تحلیل ها و قیل وقالهای بی ریشه خویش در خدمت مافیای حاکم در آمده اند ، خلاصه آنچه را که از تحلیل گونه های این روشنفکر نماها و شبه روشنفکران  برمی آیند  هیچگاه با اوضاع و احوال واقعی  و حاکم بر جامعه ما انطباق ندارند .اگر نه چی کسی اعم از روشنفکران جامعه  و توده های از  مردم  فقیر نه میدانند که لازمه مهم و اصلی  برپائی فرایند ها ومراحل گوناگون انتخاباتی ایجاد یک بستر آرام و صلح آمیزی بوده است که بدون فراهم آوریی چنین  بستر مناسب بر پائی هرگونه  مراسم انتخاباتی ، فاقد مشروعیت لازم سیاسی میباشد ؛ این درحالی است که نزدیک ترین نکته جغرافیاوی به قصرریا ست جمهوری افغانستان نیز از آفت نا امنی ها در مصؤنیت و آرامش  نیست و نبوده است . چنانچه روشن وواضیح  است مسائلی چون امنیت وعدالت اجتماعی مؤلفه های مهمی اند که به قول دانشمندی هویت و شناسنامه  یک مشروعیت  سیاسی نیز نامیده می شود ؛! از اینکه بعضی از تحلیل گران و کارشناسان رسمی و مافیائی پشه را درهوا نعل میفرمیکنند و درتحلیل و تفسیروارونه ای ازحوادث ووقائع  ید طولانی دارند !! به مصداق این بیت « رشته ای بر گردنم افگنده دوست   میکشد هرجا که خاطر خواه اوست !!»   در تحلیل حوادث کشور « صغری و کبری » میفرمایند !! اما مورد دیگر و آنچه بسیار مهم و درس آموزنده ترجلوه میکند ، نگاه« استبدادی» و منحصربه فرد به فرآیند دموکراسی و مردم سالاری در افغانستان است که با تغییر هر روز و هر لحظه ای که پس از تشکیل دولت مؤقت برهبریی جلالتمآب حامد کرزی  سپری میگردد با یک سرعت  مهار ناشدنی به پیش میرود وقؤت میگیرد . درد ناکتر اینکه تحت همین شرائط پیچیده سیاسی که جامعه و کشور افغانستان مرحله بسیار غم انگیز ی را سپری میکند و آرمان های عزیز وبزرگ افغانها  که طی سه دهه گذشته میلیون ها شهید داده اند تا با نها دست یابد ، نخستین مؤلفه ای از امید برپائی عدالت بود که  برابری و برادری را جاگزین تبعیض و تضاد ها میکرد و آزادی که انسان باشنده ای قلمرو افغانستان را از جور حکام و استبداد مستبدان رها می ساخت ، و آنگاه دنیای می شد که در آن همه انسان ها بویژه افغانهای درد دیده برابر و برادر، آزاد و بی اسارت ، عشق بورزند ودر پرستش خداوند ِدانش و زیبائی ، عظمت و آگاهی و نور، جهان ودنیای  را ببینند لبریز از معنویت و هدفمندیی که درآن هم زیستن مفهومی را دارد وارزشی، وهم مردن ودست اززندگی شستن! بنابراین«صُغری وکُبرای»نیمه روشنفکران نوبالغ  و تحلیلگران رسمی این جامعه مغائر با واقیعت های تلخ تاریخ این سرزمین است که همه روزه پیرامون سرنوشت تمامی شهروندان این کشور به مشاهده میرسند. متأ سفانه یک مغالطه خیلی عمیق فلسفی و تاریخی ، و درعین حال ساده ای است که برمجموع قضاوت ها ی همه  ما منجمله تحلیلگران ، مبصران و کارشناسان « رسمی و غیررسمی » این خیطه تأ ثیرفراوانی بجا گذشته  است  وجود دارد وآن مغالطه که با ریشه در معرفت ما نسبت به حوادث و دیگرگونی های تاریخی نسبت به زندگی وحیات انسان درهستی  گِره خورده است  ،« نگاه رجالی !!» به تاریخ است که وقتی هم راجع به مسائل فلسفی وعلمی راجع به زندگی بشر، تاریخ ، تمدن وحرکات انسانی صحبت میکنیم ، تمامی قضاوت های ما درزمینه های شناخت ومعرفت زندگی تاریخی انسان ازهمین« نگاه رجالی» به تاریخ که بخشی از جهان بینی ما را تشکیل میدهند ، نشئت می کند ، رسوبات وآثار  همین نگاه معیوب «رجالی » چنان بر  قضاوت های مان نسبت به زندگی تاریخی بشر سایه افگنده و متأثر گردیده است  که  بصورت واضیح بر مسند یکی از « عاملها ی » مهم تحؤلات اجتماعی قرار گرفته است . چنانچه  به وضاحت میبینیم  اکثر تحؤلات و دیگرگونی های جامعه فقیر ما با تبعیت از این عامل مهم واقع میگردند .قابل ذکر است که همین  فرائند « نگاه رجالی به تاریخ » دردوران های زندگی « ما قبل مدرن » بشربا شرایط  و التزامات خاصی که داشت از اهمیت ویژه ای  برخوردار بود اما با پیشرفت تکنولوژی و تسلط روزافزون« انسان » برهستی وطبیعت« نگاه رجالی »به تاریخ و هستی نیزبه صورت منظم و سیستماتیک به فرآیند تبعیت از نوعی مکانیزمی که با موتور علم و خرد  جمعی  درحرکت میباشد ارتقأ یافت . روی همین دلیل است که تاریخ بشربویژه دردوران  معاصر و مدرن مالامال از حق تلفی ها و نا برابریها و به نوعی متأثر از همین دید گاه معیوب فلسفی به مشاهده میرسد  ، به همین دلیل است که در عملکردها ی فردی و مناسبات اجتماعی اکثریتی از حاکمان رژیم حاکم برکشور، اصل « نگاه رجالی به تاریخ » با جد یت رعایت می گردد ، جالب آنجا و آنگاه است که وقتی بنام یک فرآیند دموکراتیک و مردم سالاردر کشور های توسعه نیافته شرقی و اسلامی منجمله افغانستان  خواسته ها ی نا مشروع و مستبدانه زمامداران درزیر پوشش همین نگاه اعمال میگردد ، چهره اصلی و مستبدانه زمامداران رسوای خاص و عام میشود و پرده از چهره حقیقی  حاکمان به زیر می اُفتد ، و درنظام های استبدادی و مطلقه هیچ حد ومرزی برای اعمال قدرت حاکمان وجود نداشته است ، چنانچه درهمین« کارنوال انتخابات پارلمانی افغانستان »ازمسأ له دموکراسی و مردم سالاری به مثابه پوششی برای « اختناق دموکراتیک !!» زمامدارن  استفاده بعمل آمد وهیچگاه وهرگزبه مؤلفه های لازمی فرآیند یک انتخابات واقعی ودموکراتیک توجه مبذول نگشت  زیرا علاوه بر وجود بیماریی مزمن  « تقلب !!» که تمامی اندام های جامعه فقیر ما را گرفته اند در روند انتخابات که به قول آقای معنوی رئیس کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان از جمله پنج میلیون و هفت  صد هزار رأی ، یک میلیون و چها ر صد هزار رأی باطل اعلام گردیده است و آقای معنوی که دریک کنفرانس مطبوعاتی سخن میگفت اظهار نمود که « در جريان بررسی کميسيون مواردی راملاحظه نمود که نتايج درج شده در فورمه ھای نتايج، بنا بر ملحوظات مختلف که ازآنجمله ميتوان از مشکوک بودن ويا عدم وضاحت آرا نام برد، نياز به بررسی ويا شمارش آرا نياز داشته اندکميسيون در اينگونه موارد با درنظر داشت موضوع به بررسی در  ٨١ محل، شمارش مجدد در١٢١  محل و بررسی و شمارش در ٣١۴٣ محل، ھدايت صادر نموده بودبعد از تکميل بررسی و شمارش آرای کميسيون با در نظر داشت نتايج واصله تصميم مبنی بربی اعتبار شناختن نتايج  ۵۶٩ محل اتخاذ نموده است.»
 

انتخابات دموکراتیک و مؤلفه های قومی !!

مسخره ترین تصمیمی  وفرمانی که تا اکنون از سوی کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان مبنی بر ابطال تمامی صندوق های رأی حوزه های انتخاباتی اتخاذ گردیده این است  که صندوق های رأی برخی از حوزه های انتخاباتی را  به دلیل  اراده  مشترک قومی مبنی بر واگذاریی رأی به یک کاندید معین باطل اعلام گردید ، چنانچه باز هم از قول مقامات ارشد کمیسیون انتخابات شنیدیم در بحبوحه شمارش آرأ وقتی دیدند که  کاندید مورد نظر شان که مطلوب و مورد نظر مقامات حاکمه  بود رأی نیاوردند بلادرنگ  وبه اثر یک فرمان  حکومتی تمامی آرأ تمامی حوزه انتخاباتی را باطل اعلام نمودند و بدین سان کارد خونین ابطا ل انتخاباتی را در شکم یک تصمیم  معصوم  جمعی آنهم  ازجنس  مشروعیت قومی فرود بردند  . معهذا مقامات ارشد کمیسیون مستقل انتخابات  پس از اصداراین فرمان بمب مانند برای توجیه شرعی !! و به ظاهر قانونی !! این اقدام خویش به استدلالات « بنی اسرایئلی» روی آوردند و آن توجیه به ظاهر شرعی و قانونی از جنس استبداد این بوده که وقتی تمامی  آرای یک حوزه انتخاباتی در صندوق یکتن از کاندیدان انتخاباتی  ریخته شده است  هرچند معلوم گردد که این تصمیم درنتیجه یک اراده جمعی وبصورت آزاد  اتخاذ گردیده ، ازنظر کمیسیون تمامی آرای یک حوزه باطل اعلام میگردد . وبدین سان آسمان خونبار میهن ما که هنوز از چتر باروتی بیماریی مزمن  « تقلب » کبود است بر بستر « مشروعیت انتخابات  » سوگوار است و اشکریزان . بگذارید ببینیم کدام رنگ و نیرنگهاست که چتر چنین کبودی را بر آسمان دموکراسی و مردم سالاری «گنبد» کشیده است ؟ وقتی چنین تقلب سیاهی در کار باشد برما بود  که این بدیهی ترین  ودرعین حال حیاتی ترین مسأله  که ناموسِ آزادی ، عدالت اجتماعی  و مردم سالاری تلقی  می گردد را به سرعت حل میکردیم و یا لااقل به چنین گستاخی و ابهام برگزار نه می شد . پس بهتر است صادقانه و دلسوزانه ابتدأ به خود مان برگردیم و پیش از همه از خود بنالیم که « از ماست که بر ماست » .
 ادامه دارد
* گِلادیاتورها دسته‌ای از جنگجویان حرفه‌ای در روم باستان بودند که با یکدیگر و با حیوانات درنده جنگیده و دست و پنجه نرم می‌کردند تا موجبات تفریح تماشاگران را فراهم آورند.