آرشیف

2015-2-24

عصمت الله راغب

اصلاحات یــــــا انقلاب؟

الیوم سه شنبه مورخ 5/12/1393 کنفرانس تحت نام اصلاحات یا انقلاب ازسوی نویسنده، پژوهشگر،محقیق وعضو شورای ملی افغانستان آقای عبدالحفیظ منصور دردانشگاه پیام تدویر گردیده بود، بنده هم با جمع از دوستانم که  دراین کنفرانس توفیق اشتراک یافتم خیلی خوش گذشت وآموزنده بود. همانطوریکه از نام این کنفرانس هویداست، تمرکز بیشتر مجری کنفرانس آقای منصور روی کارکرد وفعالیت های  آنانیکه خودرا انقلابی  معرفی می کنند ودغدغه های انقلابی را هنوز درسردارند ودرمقابل گروه های که   خود را اهل اصلاحات معرفی می دارند، در احتفال امروزی مزایای هردو واژه را منضم با فعالیت های آن به بررسی گرفته، تمایزات کاری وخط مشی هردو جناح را خیلی خوب به بررسی گرفت که بسا جالب وخواندنی به نظر می رسد. سخن جالب تر از همه  دراین کنفرانس  این بود که آقای منصور در اندیشه انقلابی وآنانیکه هنوز خودرا وابسته به انقلاب می دانند ازدید جناب ایشان هیج فرق درمیان نیست و این گروه می تواند شامل  گروه طالب باشد یا مجاهد، کمونست باشد یا غیر کمونست همه در یک کشتی شامل اند.واندیشه انقلابی دارند.
حرف اول آقای منصور درتوصیف به گروه انقلابی از اینجا شروع می شود که آنها گروه های آرمان گراه اند وتمام خواسته هایشان حکایت از مدینه فاضیله می کند:

1  –  آرمان گراه: به این معنا که همه چیزی شان مبنای خیالی دارد یعنی اهل اتوپیا یا مدینه فاضیله اند، تمام خواسته هایشان فوق تطبیق واجرا درصحنه عمل است…
2  –  خود را صاحبان عقل کل معرفی می کنند، یعنی که همه چیز درسلطه خود شان قراردارد وبراجرا وانجام امور محوله همه چیزرا از خود دارند،مثل مفتی، قاضی، حاکم، قوماندان وغیره
3  –  جهانی انقلابی دورنگ دارد وبس، یعنی همه چیز را ازدید خود یا سفید وسیاه می خواندن، یا خوب وبد، یا دوست ویا هم دشمن….
4  –  انقلابی ها واهل انقلاب تمامیت خواه بودند، درتمام عرصه ها چی درطرز بینش وتفکر چی درطرز پوشش لباس وغیره جهان را یک رنگ می خواستند.
5  –  انقلابی نسخه کامل را دردسترس خود می داند، امیال وآرزویشان در این بود که همه چیز باید به میل آنها تطبیق شود وهمچنان آخرین قدم را در اولین قدم برمی داشتند.
6  –  افراد انقلابی مخالف روش خود را، دشمن می خواندند، یعنی درمجموع انتقاد پذیرنبودند.
7  –  اهل انقلاب افراد قهرآمیز،کوتاه مدت، ناگهانی وفوری بودند، براکثر موارد که خلاف خواست شان بود به آن غضب می کردند وسخت می گرفتند.
8  –  انقلابیون انحصاررا حق مطلق خود می دانستند، انجام تمام کارهای زایده از اندیشه خود را حق مطلق می پنداشتند.
9  –  درآخیر افراد وابسته به اندیشه انقلابی حکومتگرا خوب نبودند، سختگیر، شدید ولفاظ اند یعنی همه کارهایشان غیر تخصصی انجام می شد.

اکنون برعکس به خواسته های گروه اصلاح طلب ها می پردازیم که درمقابل به گروه انقلابی قرار میگرند،و آنها خواسته هایشان مغایر با خواسته های گروه های انقلابی بوده و آرزویشان را قرار آتی دنبال می کنند:
1  –  گروه اصلاح طلب واقعگرا بودند، یعنی خواسته هایشان برعکس انقلابیون محدود بود، به این معنا که خواسته های خودرا به اندازه ظرفیت وتوانایی انجام آن،تعین می کردند.
2  –  اهل اصلاح طلب محتاج مشورت بودند، یعنی معتقد بودند که هرکار را که با مشورت صورت گیرد، خیر زایده از آن بیشتر است.
3  –  متکثر ومتنوع بودند، دید متفاوت داشتند یعنی هرچیز را بطوری قطع خوب یابد، دوست یا دشمن نمی خواندند.
4  –  اصلاح طلبان مشارکت را درامور ترجیح میدادند برخلاف انقلابیون که تمامیت خواه بودند.
5  –  اصلاح طلبان برخلاف انقلابیون که قهرآمیز بودند آنها مسالمت آمیز، دراز مدت وبرای رسیدن به هدف پله پله پیش می رفتند.
6  –  اهل اصلاح در انجام امور نسخه تدریجی داشتند، خطا وصواب را درکارها می دیدند.
7  –  اهل اصلاح مخالف را نه مثل انقلابیون که دشمن می خواندند وروش سختگیرانه داشتند بلکه آنها محترم می شمردند.
8  –  اهل اصلاح انحصار طلب نبودند بلکه به اساس قرارداد به انجام کارها مبادرت می ورزیدند جز قانون اسلام که فوق همه قانون هاست.
9  –  اهل اصلاح برخلاف انقلابیون حکومت گراه خوب بودند، رضایت خلق آرزویشان بود.

حالا به خاطرسهم دهی واشتراک شما دراین مفاوضه که چند سوال نزد من گنگ ومبهم باقی ماند  خواهشمندم برای اقناع ذهن وفکرم به سوالات ذیل مطابق به برداشت خود پاسخ  اراد فرمایید ممنون تان خواهم شد:
1  –  گروه اصلاح طلب به نظر شما در افغانستان امروزی کیست؟
2  –  اگرواقعیت سخن همین باشد که طالبان، مجاهدین، خلق وپرچم وغیره همه اهل انقلاب هستند وافتخارانه خود را پیروی اندیشه انقلاب می دانند، پس کیها می توانند خود را اهل اصلاح معرفی کنند؟ من و شما یا کسانی دیگر؟.