آرشیف

2015-1-10

عبدالبصیر صهیب صدیقی

اشک تمساح و نـگـاه تحلیلی بــر آن

بسم الله ارحمن الرحیم

مرزا صاحب به تاریخ 07.07.2013 در پروگرام تیلویزونی با سجیه ، از طریق تیلویزون آریانا افغانستان ، بعد از مدت زمانی طولانی به فکر مسلمانان سوخته و سوزانده شده و محکوم به مرگ های دسته جمعی در برما یا میانمار می افتد و چشمانش از اشک پرمی شود و قطره قطره آنرا با دستمالش می چیند و در حساب بانکی صوابهایش بایگانی 
می کند .
مرزا صاحب در حالیکه بغض گلویش را فرا گرفته است ، نهاد های حقوقی بشری را محکوم می کند که چرا با بی تفاوتی اینگونه مظالم و نارواها را نگاه می کنند ؟
از طرفی هم مرزا صاحب ریشۀ خشونت را در تعلیم و تربیۀ نادرست جستجو می کند و درین راستا به کشتار انسانها در عراق اشاره دارد تا زمینۀ منطقی کوبیدن علمای دینی و مذهبی را فراهم اورد و آنرا مؤجه جلوه دهد.
از تحلیل و برسی گفتار مایۀ مرزا صاحب در این پروگرام برملاء است که :
1 ـ مرزا صاحب تنوع و اختلاف تفکر دینی به شمول ادیان و مذاهب زندۀ جهان را صرف مصنوعی می داند تا تمسکی منطقی و معقول برای کوبیدن علمای دینی و مذهبی دست وپاکند.
2 ـ از اذعان کردن و اعتراف کردن بر طبیعی بودن اختلافات و تنوع دینی و مذهبی طفره روی اختیار می کند و ذهنیت تاریخی بشر را که اساس تنوع و اختلاف است نادیده می انگارد .
با در نظر داشت این متن ارائه شده در پروگرام باسجیه از طریق تیلویزون آریانا افغانستان به نتایج اتی می رسیم که :
1 ـ اگر بر فکتور تنها مصنوعی بودن اختلافات و تنوع دینی و مذهبی ترکیز شود، صنع اختلافات و تفاوت ها بر پایۀ سؤ قصد انسانهای اند که کینه توزانه ، در اختلافات دینی و مذهبی منافع شخصی شانرا دست وپا می کنند که این خود ایجاد عکس العمل یا واکنش را می کند که در مرحلۀ بعدی این عکس العمل به صورت سازمان یافته در پکیج خشونت ارائه می شود و این راهی است که به طرف جنگ های سازمان یافته پیش می رود.
2 ـ اگر بر فکتور طبیعی بودن اختلافات و تنوع دینی و مذهبی با در نظر داشت احتمال مصنوعی بودن ، ترکیز شود حاصل آن تحمل در ابعاد مختلف زندگی و زندگی مسالمت آمیز خواهد بود ، با تأسف زایدالوصف که در تحلیل مرزائی از طبیعی بودن اختلافات و تفاوت ها دینی و مذهبی اثری و خبری نیست.
جالب آنجا است که مرزا صاحب برماتم مسلمانانی اشک میریزد که همه مسلمانان روائی و حدیثی اند و به احادیث اعتقاد و باور راسخ دارند ، مساجد شان ، نماز هایشان ، نماز های جمعۀ شان ، حج شان ، عبادات و معاملات شان در اجتماع و خانواده دلیل و رنگ حدیثی دارند و این همان بخشی از مسلمانان جهان اند که شلاق ناسزا های منکرین احادیث و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم را خورده اند .
از اینکه بازهم چشمان مرزا صاحب راقم سطور حزن و انده بر ماتم مسلمانان میانمار اند ، می گویم چشمان شان درد نکند ، خیلی مشکور و ممنون.
در یک تحلیل مختصر و نهائی در یافته می شود که مرزا صاحب ، کانون توجۀ جدی و نافذ بر انکار احادیث و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم را که شدت گرفته است و در تلاش هموار کردن راه به طرف یک دیالوگ و گفتمان است ، به طرف همدردی های بر پایۀ سطحی نگری ها متحول سازد و با ابراز همدردی برماتم گذشته ، فضای تبلیغ انکار سنت و احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را برایش مساعد سازد.
مطلب اساسی دیگر اینکه ، مرزا صاحب با دو چهره و خلعت در انظار عمومی نمایان می شود یعنی یکبار مرزا صاحب جزم اندیش ، دگماتیک و غیر انعطاف پذیر جلوه گر می شود و بار دیگر، دیموکرات ، آزاده و انعطاف پذیر.
در کلیپی که ایمان لایف از طریق تیلویزون آریانا افغانستان پخش کرد ، مرزا صاحب چنین فرمایش دارند:
« من از هیچ کس نمی ترسم و یا هراس ندارم ، و از آنچه می گویم عقب نشینی هم نمی کنم »
اگر این موضع گیری مرزا صاحب تحلیل درست و منطقی شود ، چزم اندیشی و انعطاف ناپذیری ان آشکار و هویدا است ، یعنی اینکه مرزا صاحب بر اندیشۀ صد در صد درست و صحیح تکیه زده است که کوچکترین اشتباهی در آن نیست و لذا باید عقب نشینی نکند .
اگر ثابت شود که انشاءالله ثابت می شود ، مرزا صاحب اشتباه کرده و در تفکر دینی خود دچار مشکلات جدی است ، پس نتیجه این می شود که مرزا صاحب با جزم اندیشی و دگم اندیشی ، متن دینی را به تصاحب آورده و انرا با زنجیر های بافته شده از افکارش در بند و زندان انداخته است .
باز هم توجه کنید که مرزا صاحب در برنامۀ سروش اسلام مؤرخ 08.07.2013 از طریق تیلویزون آریانا افغانستان راه وفاق تفکر دینی را شعور اجتماعی می داند و اینطور فرمایش دارد:
1 ـ استنباط فردی از قرآنکریم به شعور اجتماعی تبدیل شود.
2 ـ شعور اجتماعی ریشه در استنباط فردی از قرانکریم دارد.
این یعنی تبیین بر پایۀ دیالکتیک ، ( تز ، انتی تز و سنتز ) 
در این نما مرزا صاحب دیمکرات و آزاده است و به شعور اجتماعی که محل تلاقی افکار همۀ اجتماع است ارج می نهد و بر ان مهر تائید می گذارد اینکه تاحدی خیال آدمیزاد را راحت می سازد ، خیلی خوب.
اما دیده شود اینکه این دیالکتیک چقدر عملی و رهگشا است؟
نخست باید گفت که اینگونه وفاق بر اندیشۀ دینی که حاکی از صحت و سقم باشد بر اساس شعور اجتماعی ناممکن است زیرا شعور اجتماعی ریشه در ذهنیت تاریخی دارد و ذهنیت تاریخی متنوع ، رنگارنگ و مختلف است .
وقتیکه اندیشۀ دینی بر ذهنیت تاریخی منهای سنت و احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم به وفاق آمده نتواند ، اینجاست که وفاق مصنوعی که بر جزم اندیشی و دگم ابتناء دارد در رابطه با قدرت شکل می گیرد و راه را به استبداد مذهبی باز می کند و این استبداد مذهبی سرکوبگر و ضد آزادی بشر است.
در اخیر مرزا صاخب باید به این سؤال جواب گویند که :
آیا اندیشۀ دینی که بر سنت و احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم ابتناء دارد در جلسۀ سالیانۀ و یا ماهیانۀ شعور اجتماعی برای تثبیت صحت و سقم اندیشۀ دینی حق شرکت دارد یانه؟
اگر جواب مثبت است که این به نفع مرزا صاحب نیست زیرا اندیشۀ دینی مبتنی بر سنت اندیشۀ اکثریت و مسلط است و در شعور اجتماعی خود را اکثریت تثبیت کرده و می کند .
اگر جواب مرزا صاحب منفی است این دیگر محرومیت از حق اشتراک تنها با زور ممکن و میسر است و این زور همان استبداد مذهبی است که بر جزم اندیشی ابتناء دارد.
و سلام علی من تبع الهدی.