آرشیف

2020-3-7

رفعت حسینی

اسلامگرایی غیرعربی یا عرفان وتصوف

 

چند نکته فشرده از دریافتهایم در پیرامون عرفان و تصوف

:

از دیدگاه من عرفان وتصوف درافغانستان وایران وهند وپاکستان <اسلامگرایی غیرعربی> می باشد که دردرونمایهءاین اسلامگرایی غیرعربی، برخی پدیده های خیلی دیرینهءاجتماعی ـ روانی ـ فرهنگی دراین سرزمینها گنجانیده وافزوده شده اند. دستاوردهایی چون موسیقی،شعر،رقص وپوشش های بدنی را میشود ذکر نمود.بویژه درسرزمین هند توانایی آن وجودنداشت که دستاوردها وپیداوارهای اجتماعی ـ فرهنگی را نادیده گرفت وفراموش نمود.

مگربایست تاکید نمودکه صوفیگری وعرفان اسلامی درکشورهای ایران تا هند،گونه یی دیگرازباصطلاح جهان بینی نیست.

اسلامگرایی کامل وهمه سویه است مگردرجاهاییکه عرب وفرهنگ مطلق ویکتای گذشتهء {عرب }بتنهایی زمامدارزندگی مردم نیستند . بل لسان وفرهنگ های گوناگون اجتماعی ـ تاریخی دیگری نیزدران هاتکاپو دارند.

صوفیگری وعرفان ،دریچه وشیوهء دیگرگونِ اندیشیدن درپیرامون هستی وکاینات و انسان ،بهیچوجهی‌وبرهانی، نمیباشد.

در تصوف وعرفان درتمام این کشورها « رکودِ اجتماعی » مشهود است .

انسان و همهء گیرودارزندگی درزمین و بیرون ازان وابستگی همه سویه به سرنوشت ازلی وابدی مقدرازسوی پروردگاردارند.

نوعی تسلیم پذیری وخاموش وساکن بودن است وایجاد نکردن وتولید ننمودن.

بایستی یادآوری کرد که عرفان وتصوف درایران وافغانستان،اندکی، ازپدیده هاو اندیشه های فلسفی ،مذهبی ،اجتماعی وسیاسی سده های پیشین ِ یونان ومصر وسوریه وعراق وهندتأثیرپذیرفته اند.

.

درین چهارکشورایران وهند وپاکستان وافغانستان عرفان وتصوف با موسیقی پیوستگی داردمگراین موسیقی ، یکی ازگوناگون انواعِ موسیقی// مذهبی // میباشد.

همه باور های معتبرِ اسلام عربی وپنچ بنای اسلام عربی همانند خون دربدن ، درین عرفان وتصوف جاریست.

عرفان دربودیسم هندی پیش از استیلای اسلام نضج پذیرفته وسازماندهی شده بود.

بیدل و مولوی وحافظ عرفای نامدار اند.بایستی نگاشته آید که شعریت وزیبایهای سروده های آنان وتواناییهای شان در سخنوری ،شایستهء هرگونه ستایش تواند بود ، مگربینش ِ دینی اسلام عربی را از سروده های آنان یکسو نهید ، بنگرید چی میماند.خود میتوانید ده ده غزل ،از هریک را، مرورنمایید .

 

رفعت حسینی