آرشیف

2014-12-3

ماریا دارو

استاد محمد دین زاخیل

 

استاد محمد دین زاخیل

استاد محمد دین زاخیل

 

محمددین زاخیل فرزند سراج الدین درسال (۱۳۱۷) هش – در ولسوالی کامه ولایت ننگرهار دیده بدنیا گشود. وی از سن ده سالگی شوق آواز خوانی نمود ُ مشوق اصلی او پدرش سراج الدین خان که خود یکی از طبله نوازان معروف زمانش بود ُمیباشد. 

زاخیل اساسات موسیقی رااز پدرش آموخت و جهت آموزش بیشتر و نواختن «هارمونیه» نزد امین گل مومند به شاگردی نشست و بعد در دسته هنری پدرش منحیث آواز خوان و هارمونیه نواز بکار آغاز نمود.

درسال (۱۳۳۱) هش-را به رادیو کابل وقت مراجمعه و بحیث هارمونیه نواز درجمع نوازندگان رادیو کابل عقد قرار داد و همکاری نمود.

درسال (۱۳۴۶) هش- رادیو کابل چهار نفر نوازگان هریک استاد فقیر حسنُ محمد اکرم روحنوازُ محمد انور شاهین و محمد ین زاخیل را برای فراگرفتن اساسات موسیقی کلاسیک به یک بورس یکساله به هند فرستاد. مرحوم زاخیل برای یک سال درمکتب موسیقی لکنهو هندوستان به آموختن «سرود» پرادخت. وی بعداز بازگشت هندوستان بحیث منتظم موسیقی پشتوی رادیو کابل تقررحاصل کرد. زاخیل با همکاری یکتعداد آواز خوانان خوب پشتو اولین بار به هنرنمایی دیره مجلس و یا حجره مجلس پرداخت که تا انوقت درادیو چنین هنرنمایی مروج نبود. پروگرام حجره مجلس از طریق رادیو کابل بصورت منظم نشر میگردید.

زاخیل یک مرد حلیم ُمهربانُ خوشبر خورد و خیلی درکارش منظم بودُ از پشت کار زیاد بمقام بلند وفهم هنر موسیقی رسید با آنکه حکومت وقت لقب استادی بر نداده بود اما او استاد زمانه بود و هنرمندان اورا از دیده استاد احترام مینمودند و استاد خطابش میکردند. 

او انسان ظریفُ نکته دانُ کارفهم و خیلی ارام و کم حرف بود و به حقوق زنان سخت احترام داشت و همه اولیت را برای خانمش و دیگر هنرمندان زن می پسندید. در ساحه کار با همکاران اداری ُ تخنیکی و هنری از نهایت احترام عالی وانسان دوستی برخورد مینمودُ همین رویه نیکو را با سایر کارمندان ذکور واناث رادیو تلویزیون داشت ُ بخصوص در رابطه با زبان خیلی انسان حساس بود و اندیشه پشتو و فارسی برای ارزش نداشت و همه را بنام انسان ُ احترام و همی گونه احترام وانسایت رااز تمام کارمندان توقوع داشت این اخلاق نیکو اورا محبوب القلوب ساخته بود. همانطوریکه انسان حلیم وکم گپ و ارام بودُ در زندگی خانوادگی نیز هیچگاه عصبانی نمیشد ُ یعنی زاخیل همان بود که در خانه و محل وظیفه دیده میشد. 

وی با تمام پدیده های هنری و انسانی ُ شعر ُسرود و موزیک سرو کار داشت و هر آنچه انسان را مسرت میدادُ می پسندید هیچگاه در کار تنظیم موسیقی پشتو و یا نشر برنامه حجره مجلس تا که زاخیل مسئولیت آنرا بدوش داشت ُ سکتیگی وارد نشده بود تا سالهای اخیر زندگیش برنامه منظم حجره مجلس را با همکاری دیگر هنرمندان به پیش میرفت و در اواخر محترم گلزمان نیز درهمین بخش همکار خوب زاخیل گردید و تحت نظر زاخیل بکار پرداخت و همان نظم وانسجام را رعایت میکرد.

استاد زاخیل شاگردان خوب در بخش اواز خوانی تربیه کرد که معروف ترین آنها استاد گلزمان ُ پاینده محمد منگل – طلا محمد – خانم قمرگل وشاه محمد بودند. 

مرحوم زاخیل شدیداٌ بمطالعه عشق داشت و اثار بزرگان و دیوان معروفترین شعراٌ رامطالعه مینمود و خود نیز شعر میسرود ُ در سرودن اشعار از سبک امین الله ملنگ جان پیروی میکرد زیرا منلگ جان از سواد بی بهره بود تمام اشعار اورا زاخیل برایش نوشته میکرد. 

اشعار و تصنیف های استاد زاخیل را تعداد زیاد هنرمندان در قالب آهنگ سروده اند و بخصوص همسر گرامی اش خانم قمر گل حدود هفتاد فیصد آهنگهایش از اشعار زاخیل میباشد. 

اشعار زاخیل خیلی قوی و بااحساس و روحیه رزمی و حماسی داشت و بدلها چنگ میزد. وی در نواختن هارمونیه و سرودن آهنگ دارای سبک مخصوص بود و تا امروز هنرمندان پشتو زبان از مکتب وی در سرودن آهنگ پیروی مینمایند.

وی در اثر زحماتی که برای رشد فرهنگ و تقویت و تربیت هنرمندان کشیده بود در سال (۱۳۶۶) هش- از طرف ریاست جمهوری افغانستان مفتخر به لقب « کارمند شایسته فرهنگ افغانستان » گردید و مدال شایسته فرهنگ را بدست آورد.

سالهای «۱۳۷۰-۱۳۷۱ » خونین ترین و تلخ ترین لحظات زندگانی او را احتوا میکرد. سرنوشت ملت افغانستان با اصطراب ُ دلهره گیُ غم و اندوه رقم خورد بخصوص هنرمندان که چهره های شناخته و سمیای درخشان هنر وفرهنگ در ابعاد مختلف فرهنگی بودند تحت ضربات شدید قرار داشتند. متواری شدن نیز برای هنرمندان و فرهنگیان کار دشتوار بود درهرکجاه که گیر می افتادند ُ آدم کشان بی فرهنگ آنها را دستگیر و شکنجه و شهید مینمودندُ چنین حوادث ناگوار درسالهای جنگ خیلی زیاد رخ داده است روی همین دلایل بسیار هنرمندان ترک وطن نکردند و انتظار یک صلح را باآمدن مجاهدین داشتند اما متاسفانه انتظار صلح باآمدن مجاهدین در کابل بیش از یک تخیل نبود. 

مرحوم زاخیل در دم کهولت دو تیر نا گوار از تفنگداران خورد و کمرش خمیده شد.

دو فرزندش در همین سال تسخیر کابل جوانمرگ شدند. پسر جوان بیست و دو ساله وی بنام داوود زاخیل در جنگهای سید نور محمد شاه مینه «کارته نو» شهید و پسر دیگرش بنام میرویس زاخیل که نزده سال داشتُ در همین جنگها مفقود الاثر گردیدُ مرحوم زاخیل بااز دست دادن دو فرزند رشیدش ُ تاب نیآورد و دراخیر درهمین سال (۱۳۷۰هش-۱۹۹۱-م) در اثر سکته قلب جهان را دواع کرد. 

استاد محمد دین زاخیل دوبار ازدواج کرد از ازدواج اولش پنج فرزند که دو پسر و سه دختر میباشد و از ازدوج دوم با خانم قمر گل شش فرزند سه دختر وسه پسر دارد از جمع فرزندانش « اسدالله زاخیل و ایمل زاخیل و خیبر زاخیل » قدم والدین شان را در هنر آواز خوانی ُ سرودن اشعار و کمپوز اهنگها تعقیب میدارند. 

همسر دومش خانم قمرگل با دو فرزندش هریک ایمل زاخیل و خیبر زاخیل درکانادا زندگی مینمایند و خانم اول شان با دو پسر و سه دختر در پاکستان زندگی دارند و فرزندان در همان جاه تشکیل خانواده داده اند. سپاس از محترم ایمیل زاخیل که مطالبی فوق و فوتوهای تاریخی هنرمندان و پدرش را برایم گسیل نمودند.