آرشیف

2021-3-31

Gulrahman_faraz

از قفس افراطیت تا قله آزادی!

 

اولین بانو دادستان در ولایت غور بانو نگینه خلیلی یگانه دُختِ غوری که بخاطر ایده و آرزویش آماده قربانی شدن است. بانو خلیلی تابو شکن عصر خویش قلمداد می شود. عصر که به خانم های هم دیارش قدرت تفاهم داده نمی شود از آنجا که تفاهم عبارت از توانایی تحمل تفاوت ها باشد. وی در جامعه که افزایش توانایی مردان به لغزش نیرومند شدن زنان خاتمه می یابد مبارزه می کند و بخاطر الگو شدن در چوکات ادارات و مؤسسات کار می کند.
آغاز زندگی بانو خلیلی تا حال چالش زا بوده است. چالش که بدون مبارزه روشنایی در خود نداشت. روزِ تولد اش، بجای اینکه آواز ملا به گوش اش خوانده شود، صدای گلوله شادیانه نواخته شد و ورود وی را در این دنیا با گلوله استقبال کردند. دختران در محلِ تولد اش اهمیت برای زندگی ماندن و زندگی کردن ندارند، آنها همچون کِلکِ ششم بیکاره اند و در نهایت یا لت و کوب، سنگسار، تازیانه و یا سوختانده می شوند. حالا در گفتگوی با وی می پردازم:

بانو خلیلی، از خود بگویید؟! از خود تان چه گفتنی دارید؟

سال ها قبل، نوید برای پدر و مادرم پیدا شد و مژده تولد من را برای شان هدیه داد. البته نه آن الهام که من بودم بلکه هدیه ی از جنس دیگر. بلاخره من تحمیلی وارد این دنیا شدم و با عطوفت دخترانه، با یک دنیا مهر و با عالمی از مهربانی جایگاهِ را نزد خانواده و دوستانم دریافت نموده و توانستم بهاران زندگی را از آغاز با برتر شدن، برتر بودن و متفاوت اندیشیدن آغاز کنم. من در اوایل هم طفل معمولی نبودم، کسی بودم که حساسیت های جامعه و مشکلات حضور خانم ها در آنرا بخوبی احساس می کردم. از همان اوایل دلم به کودک یتیم، زن بیوه و خانواده بی سرپناه می سوخت. نمی خواستم “زنده ماندن” مردم فراموش شده را بدون “زندگی کردن” ببینم. درد و رنج ملت فراموش شده ذهنم را اذیب می کرد و برایش راهکار جستجو می کردم. بودن در بند مرد ها را…..

از چه چیز زندگی احساس بالندگی می کنید؟!

اینکه خودم کلیه مسؤولیت زندگی خویش را به عهده دارم، پدر و مادرم می گذارند تا از طریق تلاش های خودم به جایی برسم، اینکه فرصت تحصیلات عالی را دریافتم، راه های خوشنودی را جستم و عقل سلیم در بدن سالم دارم و اینکه خانواده محترم و علم دوست دارم!

از چه چیز زندگی رنجور اید؟!

اشک‌ یتیمان، سیاست نادرست سیاسیون، زنان محدود در زیر چادری، فقر، جهل، بی خردی و برداشت نادرست از زندگی!

خواست تان در آینده چیست؟!

رفاه وطنم، تحصیلاتم به حد داکتورا، تقرر در یکی از بست های کلیدی ادارات مرکزی قضا و سارنوالی، کمک به خانم ها، ترویج عدالت در کار، ساختن آینده بهتر، چاپ خاطرات زندگی…!

به چه میل داری؟

صداقت، پاس، تحصیل، کار، ایمان و اخلاص.

از چه بدت می آید؟

دو رویی، نیرنگ، دروغ، خیال پردازی، شعار بی عمل…!

چه نمی خواهی باشی؟!

سیاست مدار بی خرد، قاضی رشوه خور، دادستان خائن.

راه های عبور از بحران کشور را در چه می دانید؟!

طرح مکانیزم دسترسی به صلح، گسترش روابط حسنه با کشور های همسایه و ابجاد روابط دیپلماتیک با کشور های هم پیمان، شناسایی دوست و تشخیص دشمن، سنجش پلان ها برای متحد ساختن اقوام، زدایش نفاق و تعصب بین الکشوری!
وضعیت زنان را در افغانستان چگونه دیده/پیش بینی می کنید؟!

خوشبختانه که خانم ها در افغانستان حالا توانایی رقابت سالم با مردان را دارند و این توانایی را از طریق زحمات، قبول رنج و تلاش برای اندوخت علم و سواد دوشادوش مردان دریافته اند. آنها بدون کدام کاستی می توان در رقابت با مردان بُرد داشته باشند و در ادارات که حتی حضور ایشان صفر بود امکان مدیریت توسط یک خانم می رود چنان که شاهد اش می باشیم. ستودنیست کارِ خانم های که با پیوستن در صفوف دولت، نیروهای نظامی و کار در ادارت تابو شکنی کردند و زمینه رشد را برای خانم های دیگر فراهم نمودند. بدون شک، اگر فداکاری ایشان نمی بود، خانم ها به رشدِ این چنینی نایل نمی آمدند و حالا تفاوتی بین زن افغان و زن خارج از این مرز مشهود نیست.

برای آقایان (از جانب خانم ها) چه گفتنی دارید؟!

از مردان بزرگوار می خواهم تا زنان را (همانطوریکه زندگی بدون زن در خانه ممکن نیست) به مثابه تیم پیکر جامعه نیز بدانند. ذهن متعصب در قبال شان نداشته باشند، زندگی را مشترک، همکار، همگام و موازی با اندیشه های همدیگر به پیش ببرند، برای شان فرصت تحصیل، تعلیم و کار را فراهم کنند تا اینکه گره مشکلات زندگی دوشادوش همدیگر شان گشوده شود و دیگر فرصت برای پس ماندگی ذهنی و خشونت باقی نماند.

چالش های فرا راه زندگی خانم ها در افغانستان را به چه می بینید؟

عدم دسترسی دختر خانم ها به تعلیم و تربیه، ازدواج های اجباری، به بد دادن، ازدواج های خانوادگی، ازدواج های زیر سن، عدم اجازه برای کار در دفاتر، خشونت، ظلم، لت و کوب، ناراضی بودن دختر خانم ها در ازدواج (که موجب فرار از منزل می گردد)، تعصب جنسیتی، آزار خیابانی…! از جمله چالش های اصلی زندگی خانم ها در افغانستان و خصوصاً در نقاط دور دست بشمار می روند.

برای بیرون رفت از این معضل چه باید کرد؟

می بایست تا برای خانواده ها از حقوق یکسان و همسان مرد و زن َآگاهی دهی صورت گیرد. ارگان های عدلی و قضایی در برابر قضایای انجام شده خشونت علیه زنان بصورت جدی و با حفظ بی طرف برخورد نماید. وزرات امور زنان در این راستا بیشتر از هر ارگان دیگر عطف توجه نموده و راه های بیرون رفت به معضلات را سنجش نماید.
از آن گذشته، چه مصروفیت دارید؟

بعد از پایان تحصیل در دانشگاه هرات، دانشکده شرعیات، در نتیجه یک رقابت آزاد بحیث سارنوال منع خشونت علیه زنان در دادستانی استیناف ولایت غور مقرر گردیده بود و مدتی گذشت تا اینکه بعد از درخواست و سپری نمودن آزمون معینه به رشته ماستری حاکمیت قانون و حکومت داری خوب دانشگاه اوهایو ایالات متحده آمریکا راه یافتم که تازه چند ماهی می شود از همان بخش فارغ گردیده ام و در جستجوی یک مأموریت مرکزی در چوکات ادارت عدلی و قضایی می باشم.
از زندگی شخصی/علایق تان بگویید؟!

دخت مجردم، آرزو هایم را می خواهم انفرادی پیاده کنم و خود کشتی عبور از وضع موجود به وضع مطلوب آرزو های خویش گردم. خوش دارم در هر حال مونس دایمی کتاب خانه کوچکم باشم و در هیچ حالت زندگی کتاب هایم را تنها نگذاشته و همیشه احوالی از ایشان بگیرم. سروکارم با کتاب و مطالعه گره خورده و داروی آرامش روح، تسکین درد و گذر راحت زندگی را در همسفری با کتاب ها جستم.

نام دانشمندان را ببرید که افکار شان الهام بخش زندگی تان بوده است؟

داکتر علی شریعی در کتاب “انسان بی خود”، نلسون مندلا در “راه دشوار آزادی”، بی نظیر بوتو در کتاب “دختر شرق”، مهاتما گاندی در کتاب “این است مذهب من”، ژان ژاک روسو در کتاب های “امیل” و “قرارداد های اجتماعی”، خالد حسینی در کتاب “هزار خورشید تابان”، باراک اوباما در کتاب “جسارت اُمید”، دونالد ترامپ در کتاب “بزرگ فکر کن”….!
پیام آخر تان به مردم چیست؟

از کلیه مردم کشورم صمیمانه خواهش می کنم تا دهه های خشک، سیاه و سرخ کشور را بیاد آورده و رسم صلح، آشتی، تحصیل، رشد و کار را در سراسر کشور نهادینه بسازند. پیام مخصوص من برای جوانان این سرزمین این است که در تعلیم و تحصیل کوشا باشند و بستر ترقی، زندگی مرفه و آینده انکشاف یافته را از لابلای توکل به خدا، تلاش برای تحصیل و توان مند شدن، حضور در دانشگاه ها و بنگاه های تحصیلی و محیط امن جستجو کنند.