آرشیف

2020-3-7

رفعت حسینی

ادبیات لهو و لهب

ازپدیده های خیلی همه گیردرشعرپارسی،ازآغارتا کنون،باده وباده گساری میباشد.بخش گسترده یی درادبیات پارسی ،ادبیات شراب نوشی است .

بیا ساقی اسباب می سازکن

 سرخم به نام خدا باز کن

حکیمی که گردون گردان نهاد  

به خمّ بدن ، باده ءجان نهاد

..

چوخضرم هرزمان می شد حیات جاودان حاصل

که می درظلمت شب عین آب زندگانی بود

خواجوی کرمانی

شرب مدام زندگی جاودان بود

آب حیات غیرشراب شبانه نیست

صائب

رودکی چنگ برگرفت و نواخت

باده انداز ،کو سرود انداخت

رودکی

 

این شراب نوشی در تاریخ ادبیات پارسی به قدری اهمیت دارد که جریانی به وجود می آید که جزو انواع مهم ادبی محسوب می شود؛ نوعی ادبی به نام  « ساقی نامه ».

بایستی مدبرانه یاددهانی نمود که درادبیات گذشته وامروز پارسی، رکن ساختاری آن ،ایجاد نمودن زندگی انسانی برمعاییروموازین واساسات تدبیرودادوبرابری نیست!

مهمترین ومستندترین پدیده درادبیات پارسی،ادبیات{اجیر}وشعروادبیات درباری میباشد. ادبیات لهوولهب.

ودردنیای لهوولهب ، باده نوشی ومداحی ، جاری است.

ادبیات وشعروابسته ومزدورامروزنیزبخش بزرگ وگسترده درزندگی اجتماعی میباشد.

درشعروادبیاتی وابسته به بیداد واستبداد، اگرقاآنی وعنصری وفلانی وبسمدانی ،درمدح یک ستمگروارجناکی نوشیدن ومستی،معیارهای بدیع وبیان را پیاده نموده وازواژه ها وترکیبهای زُبده کارگرفته باشند،یعنی چی؟؟؟؟

دربسیاری مواردشاعرازمظاهرزیبای طبیعت چون غروب وبهاروبادبهاری وپاییزآغارمیکندوسپس به نوشیدن شراب انگوری الکل دارمی پردازدودرهنگام سرکشیدن جرعه یی ازآب انگور تخمیرشده،پله به پله ازنردبان اندام نازنینِ <سپید زنی>، باپردازهای شهوانی شبیه پورنوگرافی های مدرن امروزی، ازپستانها وپله های کون ورانهای نیمه یا بیخی برهنه وی،به لذت جنسی میرسد .

وبنیکویی میداند که شنونده وخواننده سروده اش بدنبال چیست!

گاهی شاعرانی ازوصف طبیعت ویاتشریح آن آغارمیکند وسپس یکجایی بباده نوشی وبه ستایش مردی ستمگروبیداد پرورمی پردازدوبنیاد شعروادب را ازبی ادبی ومزدورخویی وسود بردن ازواژه ها ،بفغان وگریه کردن درمی آورد.

زمانی اندیشمندی مانندخیام باده نوشی راگونه یی بهانه میسازد وافکارسُتره یی را برمبنای نهیلیزم وپوچی گرایی به انسانهای دیگرمیرساند.

یکی ازتزویرها وریاکاری هاودروغ های وحشت انگیز درشعرخجسته! پارسی، مَی یا شراب عرفانی است.

شاعردرشعرش از شراب اصلی وواقعی سخن میزند واز سبب نیاشامیدن شراب درحسرت بسرمی برد ویا آنکه شراب بیخی واقعی راسرمیکشد ولذت ها می برد. مگر به من ابله ونادان،‍[ مفسران]پُف می کنند که این شاعر باوربه الله دارد. عارف اسلامی میباشدوبحیث مسلمان حقیقی،به گیرودار جهان می اندیشد.این سرودگر،متفکریست درپیرامون ایجادگردنیا وپهنای آن ودرزیرپرچم {مبارک } اسلام گام برمیدارد.آن چه شاعرسروده درباره شراب واقعی نیست . شاعردرحسرت معبودبزرگ (الله) بسرمیبرد.

طنززیرین را بخوانید:

«رفتم دوکان مشروب فروش مشروب بخرم دیدم مشروب فروش درسابق معلم فارسی ما بود.

گفتم استاد ساقی شدید؟ گفت دراینجا هم منظور ازین شرابی که دربوتل است می عرفانی میباشد، اوبی ادب!»

یکی ازگـُلموره های شعرپارسی درزمینهء {شراب مطهرعرفانی}، حافظ است.

حافظ که بوی لقب { لسان الغیب!} رانیز(پرتاب) نموده اند، شرابخوارهء قهاری بوده است .

دانش امروزی، بچنین مردی، «الکلیک» می گوید!

رودکی پدر شعرفارسی قصیده مستقل و کاملی در وصف شراب انگوری وروش پسندیدهء ساختن آن دارد. منوچهری آنقدرفراوان،اشعار{خمریه} ودرستایش انگوروشرابخواری ومستی دارد که به کارآزمودگی اودرشناسایی الکل وتآثیرات الکل براندیشه واحساس وخیال ، باورویقین میکنید .

منوچهری شاعر طرب ، شاعرشراب و شاعرطبیعت نامیده شده است.

 « تقویم عشرت » هفتگی اش اینگونه است: « در همه ایام هفته هیچ کاری شایسته تر ودلنوازتر از شراب نوشی نمی یابد .شنبه را به آیین موسی جام می گیرد ، یکشنبه را به همراهی ترسایان ساغرمی ستاند ؛ دوشنبه را به رسم موبدان به باده می نشیند ؛ سه شنبه را بهانه یی ندارد اما برای آنکه عیش هفته را تیره نکند به کارآب میپردازد. چهارشنبه را که پندارعامه روز بلا می داند بهتر از آنچه درجام دارد چه وسیله ای می یابد که آن را به عافیت به سر آورد. پنج شنبه که روز می زدگی و خماراست راحت خویش را ازهمان جام می جوید» ( زرین کوب ، باکاروان حله ، 57 و 62). منوچهری درخیلی از قصاید خود ابتدا طریقه ساختن  شراب را بیان می کند.

کسایی مروزی ، ابوشکوربلخی ، ابوالعلاء ششتری، دقیقی ، فرخی( توصیف های مفصل مجالس شرابخواری پادشاه غزنوی) ، ابوالفرج رونی، خاقانی ، قطران تبریزی، لامعی گرگانی ، مسعود سعد سلمان ، عمعق بخارایی، مختاری غزنوی ، انوری( قطعاتی دارد با عنوان های: درالتماس شراب – درطلب شراب و … ) همگی شاعران توصیفگر شراب انگوری اند. این شاعران درباری هستند وتربیت یافته مجالس شراب نوشی شاهان. اشعارآن ها اگرچه از نظر زیبایی و شیوه بیان بسیارمتنوع است اما مضامین آنها کم و بیش یکسان است و تنوع چندانی ندارد.

 

 این نوع اشعار ازهر گونه مفهوم ارزشمند ورمزی عاری هستند.

ساقی نامه سرایی تقریبا به صورت منظم و مستقل، از قرن هشتم هجری آغازمی شود ؛ نخستین ساقی نامه مستقل را شاه شجاع ( م 786 ه.ق ) درقالب مثنوی  می سراید و بعد حافظ ، فخرالدین عراقی ، امیرخسرو دهلوی ، خواجوی کرمانی و جامی یکی پس از دیگری این نوع ادبی را زورآزمایی می کنند. ساقی سرایی ادامه پیدا می کند تا اینکه اوج این نوع را در دوره صفوی می بینیم. خطاب درهمه ساقی نامه ها به خود« ساقی » است.

دو تذکره معروف که به این ساقی نامه ها پرداخته و شرح احوال شاعران آن ها را نیز   گرد آوری کرده است :

*  تذکره ی میخانه       ملا عبد النبی فخرالزمانی

*  تذکره ی پیمانه        احمد گلچین معانی

………………………………..

کشف شراب

دراساطیر باستانی یونان و روم ودیونیوزس (Dionysus) که به نام باکوس (Baccous) نیزمعروف است ، خدای تاکستان ها وشراب وجذبه عارفان محسوب شده است. دیونیزوس درآغازجوانی انگور و طریقه ی استفاده ازآن را کشف کرد. ( فرهنگ اساطیر یونان و روم ترجمه ی احمد بهمنش ص 258) در ادبیات مسیحی کاشتن درخت انگور و اختراع آن را به یکی از پیامبران (…) نسبت داده شده است.( قاموس کتاب مقدس ، ج دوم، 243) قالب روایات کشف می را به جمشید نسبت داده اند. (حافظ و جام جم ، جوادبرومند ، 8 ) ضمن آنکه به تحقیق پیوسته است که سرزمین اصلی تاک ایران بوده است. داستان پیدایش می در نوروزنامه ی شمیران ، به یکی از بستگان جمشید نسبت داده شده است.( نو روزنامه منسوب به خیام ، 65) درتفسیرطبری، آفرینش باده به قابیل نسبت داده شده است .(ترجمه ی تفسیرطبری ،ج2 ،401) و بالاخره عده ای شراب را آفریده ی دستان ابلیس می دانند. (صرفی ، مقدمه ای بر رمزگشایی ، 187 ، 188 ، 189).