آرشیف

2015-1-8

رحمت الله روند

ابـــو عبدالله رودکـــی و آثـــــــار او‎

درآثار ابو عبدالله رودکی که امروز نمونه های کمی ازآن در آسمان ادبیات ما درخشش دارد و از رنگینی وشکوه وارزش های عالی برخوردا ر است،انسان ،وصف وبزرگداشت او مقام شایسته دارد.پیداست که تصویر وتوصیف انسان درتاریخ ادبیات و تمدن سرزمین ماازگذشته های خیلی دور از موضوع اساسی آفرینش شعرا به شمار میرود.دراساطیر قدیمه خراسان زمین یادگارهای باستانی ادبیات پهلوی ومانوی ستایش قدرت و توانی انسان مقام والا داشتند.در اوستا یادگارهای باستانی ما بزرگی انسان نیرومند و توانا ،دلاورو زیبا،ستایش نیکی ونیکوکاری آن همزمان با مبارزه برضد زشتی وتاریکی ثبت گردیده است. آفریده های رودکی آغاز و مبدای ادبیات فارسی که سرشار از احساس بشردوستی میباشد ،سده ها است که چون ترانه محبت و صداقت طنین انداز است،خود گواه این مطلب است.رودکی هدف اساسی زندگی انسان را قبل ازهمه در نیکی ونیکوکاری و تساند به همنوع میداند.عمر گذرا است وهر لحظه آن بی بازگشت است،انسان باید از خود صرف اثر بی گزند ونیک صفت بیادگار گذارد.شاعر همین مطلب را خیلی ساده وصمیمی به سبک سهل ممتنع بیان نموده است: 

این جهان نگر به چشم خرد نه بدان چشم کاندرو نگری
همچو دریاست وزنکوکاری کشتی ساز تا بدان گذری

رودکی نیکی را نه تنها از خصلت های حمیده میداند ،بلکه آن را در ردیف صحتمندی و دانش از رکن های اساسی زندگی پربار انسان آزاده میشمارد:

چهارچیزمرآزاده رازغم بخرد تن درست وخوی نیک ونام نیک وخرد
رودکی از آغازسرودن شعر نیکی رابه همنوع سرمشق خود قرار میدهد.او به همین منظور به مقصد نیکوکاری وهمکاری درین راستا ورسانیدن نفع به مردم ومیهن راه طولانی راطی کرد وبه خدمت دولت نوبنیاد سامانی همت گماشت:
رهی سوار وجوان و توانگر از ره دور
به خدمت آمد نیکو سگال و نیک اندیش
ازاین رواست که تصویر انسان نکوکاروترغیب به غایه های انسان پروری
وبشردوستی در اکثر اشعار بعدی رودکی تمثیل گردیده است.شاعر به قدرت و توانایی انسان ،نیروی ایجادگری آن عقیده کامل دارد.در زمانی که زمامداران عصر انسان را بی اراده وعاجز شمرده چون اشیا مورد خرید و فروش قرار میدادند،رودکی بزرگداشت و احترام به انسان را تلقین نموده،پهلو های گوناگون باطنی اورا منعکس میکندوطریق رشد وتکامل انسان نکوکار را نشان میدهد.او پیش از همه انسان را به عمل وفعالیت دعوت می کند ،تاکید مینماید که جهان در نظر اول آرام و هموار است،ولی در اصل پر از تضاد های شدید و پیچیده میباشد. صرف کسی میتواند از ماهیت آنها آگاهی یابد که دل بیدار داشته فعال وکوشا باشد. چنین اندیشه های فلسفی شاعر پرازروحیه خوشبینی نسبت به انسان وتوانایی آن میباشد.این مطلب بصورت روشن در شعر پایین منعکس یافته است:
این جهان پاک خواب کرداراست آن شناسد که دلش بیدار است
نیکی او به جایگاه بد است شادی او به جای تیمار است
چون نشینی بدین جهان هموار که همه کار او ناهمور است
واضیح است که سعی وتلاش در زندگی وسیله پیشرفت انسان است.رودکی خاموشی وبی پروایی را درهمه حالات تردید نموده ،جنبش وحرکت انسان رابه خاطر تغیر سرنوشت و بهبودی زندگی اش توصیه میکند:
اگر مدد رساند همی بدر منیر
مبادرت کن وخاموش نباش چندینا
دراصل سعی و کوشش و زحمت بخت وطالع را می آفریند.شاعر ازلی بودن سرنوشت انسان را که درمیان مردما به قانون لایتغیر درآمده بود،رد نموده تاکید میکند که اگر بخت یار ومددگار نباشدولی انسان با سعی و کوشش وعلم و خرد میتواند بخت خود رادریابد:
با خردمند بی وفا بود این بخت
خویشتن خویشرابکوش تویک لخت
خود خور وخودده کجا نبود پشیمان
هر که بداد وبخورد از آنچه بلفخت
رودکی مقام علم و دانش رادر حیات انسان خیلی عالی شمرده وتاکید میکند که انسان به دانش احتیاج مبرم دارد ومشکل کشای همه گونه دشواری های حیات بوده،همیشه رهنمای زندگی است.بنا برآن او کسب علم ودانش را نیز یکی از شرایط اساسی تکمیل شخصیت انسان دانسته 
وتحصیل آن را توصیه و تشویق میکند.رودکی به این عقیده است که 
دانش از تمام گنج ها ی دنیا پر ارزشتر است:
هیچ گنجی نیست از فرهنگ به
تا توانی روی بر این گنج نه
ستایش عقل وخرد وعلم ودانش نیز از موضع انسان سالاری شاعر سر منشا میگیرد.زیرا شاعر با توصیف عقل ودانش اقتدار و توانایی انسان
رادر مبارزه با جهالت وظلمت،زشتی و نابسامانی ها تاکید میورزد. این
نکات بعد ها در ادبیات کلاسیک فارسی در آثار سخنوران شهیر میهن ما
همپا با افکار اخلاقی و اجتماعی آنان بارنگ ومشعل تازه یی انعکاس 
یافته است.آنها تاکید میکنند که بدون آموزش علم ودانش کیفیت زندگی
واقعی راانسان نمیتواند احساس کند. چنانچه فردوسی توانایی را زاده 
دانایی ودانش را به منزله مایه هستی انسان میداند: 
توانا بود هر که دانا بود به دانش دل پیر برنا 
یا
هرآنکس که دانش فراموش کند 
زبان را ز گفتار خاموش کند

یا ناصر خسرو که کمال انسان را در علم و دانش میداند، میفرماید:

جمال آدمی در حلم باشد کمال آدمی در علم باشد
از نظر سعدی علم مکمل انسان بوده ،دولت وثروت در تناسب به آن
بی ارزش است:

بنی آدم از علم یابد کمال نه از حشمت و جاه ومال ومنال
از دیدگاه رودکی و دیگر سخنوران کسب دانش وخرد آنگاه ارزش
دارد که نه بصورت خاص بلکه در رابطه با حیات انسان و جامعه به
صورت عام باید مورد استفاده قرار گیرد.

به عقیده رودکی بزرگی ومتانت انسان هنگام برخورد با دشواری های
زندگی ظاهر میگردد،آنگاه دانش و خردی را که درطول عمر کمایی کرده 
بکار میبندد.شاعر برای تعیین انسان زندگی را محک اساسی قرار داده 
ظواهر ماهیت انسان وغنای معنوی اورا در رفتار و کردارش می سنجد.
بنا برآن رودکی می آموزد: در روزهای دشوار و سخت انسان باید مایوس
نشود، با ارده قوی ودانش و خرد دشواری های زندگی را برطرف سازد:

اندر بلای سخت پدید آرند فضل و بزرگ مردی و سالاری
انسان در زندگی همه روزه تشکل مییابد ، دربر خورد با حوادث گوناگون
روزگار از نیک و بد آگاه گردیده وآبدیده میشود.خود را به نبردهای تازه دربرابر دشواری های آینده آماده میسازد.رودکی که گرمی و سردی روزگار،
تلخی وشیرینی آنرا چشیده،از تلاطم امواج حیات عبور نموده بدرجه کمال رسیده بود،درس روزگار را هیچگاه فراموش نکرد،بنابرین درس های 
زندگی و راه بهره برداری ازآنرا نشان میدهد:

برو ز تجربه روزگار بهره بگیر
که بهر دفع حوادث ترا بکار آید
به عقیده رودکی تجربه زندگی بهترین آموزگار میباشد،زیراواقعیت های
زندگی بسا گوناگون، رنگین و بی نها یت است.تنها کسی میتواند از دشواری های حیات با سنجش به آسانی عبور نماید که از رویداد آن عبرت گرفته باشد: 

هر که نآموخت از گذشت روزگار
نیز نآ موزد ز هیچ آموزگار

رودکی به پند و اندرز در تربیه شخصیت انسان خیلی استادانه اشاره کرده است. باید گفت که عنعنه پند و اندرزگویی در ادبیات پیشین فارسی
تاریخ طولانی دارد که بگونه مثال میتوان ازپندنامه بزرگمهر ، پندنامه انوشیروان وخرد نامه های دیگر نام برد. بگمان اغلب رودکی نیز مانند آفرین نامه ابوشکور بلخی همزمان خود پندنامه ها نوشته که باتاسف تا زمان ما نرسیده اند. ولی ابیات حکمت آمیزدیگری که از او تا زمان ما رسیده دال بر چنین آثار است.دربیت های پراگنده رودکی اندیشه های اخلاقی شاعر بازتاب یافته که مطلب اساسی آنها رهنمایی انسان به کار های نیکو وحمیده است.از جمله رودکی خاموشی را نسبت به پرگویی بیجا ترجیح میدهد: 

بس که بر گفته پشیمان بوده ام
بس که بر نا گفته شادان بوده ام

راستی وراستکاری از خصلت های حمیده انسانی است که خوشی و نشاط بار میآورد ،زیرا انسان صادق همیشه آسوده خاطر بوده از عمل خود
پریشان وپسیمان نمیشود:

هر کو برود راست نشستست به شادی
وآنکو نرود راست همه مرده همی دیش

رودکی همچنین مغرورشدن از انباشتث ثروت،بدگویی و بدکاری ، بخل وحسد ،حرص وآز راکه باعث بروز اعمال زشت میگردد از خصایل نا شایسته انسانی دانسته ،اجتناب ازخصایل بد،طریق قناعت و مناعت را که از شرایط زندگی آزادانسان است، توصیه میکند :

با داده قناعت کن و با داد بزی
در بند تکلف مشو آزاد بزی
وربه زخودی نظرمکن غصه مخور
درکم زخودی نظرکن وشاد بزی
زندگی انسان بدون دوستان و یاران همراز لذت و معنا و صفایی ندارد، بنا برآن سخنوران هر عصردوستی را توصیف و دشمنی رامحکوم کرده اند. رودکی نیز هنگام دیدار با دوستان را که فرحت و شادی بار میآورد،خوشترین لحظه عمر انسان ولحظات فراق را تلخترین آوان زندگی میشمارد :
هیچ شادی نیست اندر این جهان
بر تر از دیدار روی دوستان
هیچ تلخی نیست بر دل تلختر
از فراق دوستان پر هنر

خلاصه آثار ابو عبدالله رودکی همه جانبه بوده ،آموزش آن برای رشد و تکمیل شخصیت انسان مفید است که باید آنرا آموخت وسر مشق زندگی خویش قرار داد.
رودکی نخستین شاعری است که بزبان ناب فارسی شعر سروده است.
سال تولد او معلوم نیست ،سال وفاتش ۳۲۹. ه.ق . مطابق با ۹۴۰ یا ۹۴۱ م.م.است. به عمر ۸۰ یا ۸۵ سالگی وفات یافته ،پس سال تولد اورا اواخر سالهای پنجای سده نهم میلادی میتوان تخمین زد. در ده رودک علاقه پنجرود ازنواحی سمرقند (پنجکینت فعلی) تولد یافته ودرهمانجا مدفون است.نام مکمل رودکی : ابو عبدالله جعفر ابن محمدابن حکیم ابن عبدالرحمن است.

رحمت الله روند مسکو ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۲