آرشیف

2020-5-11

آیینه در غبار سحر آه می‌کشد

آیینه در غبار سحر آه می‌کشد

 
یاد آوری:
 این رساله حاوی چندین مقاله، نوشته شده به وسیلۀ این قلم، راجع به پیروزی مجاهدین در هشتم ثور سال 1371 هجری خورشیدی است، اثری که ضمن دفاع از دست آورد بزرگ و داعیه مجاهدین واقعی که یک ابر قدرت بزرگ را شکست داده و آزادی و استقلال کشور را به ارمغان آوردند، به سرزنش مجاهد نماهایی نیز می‌پردازد که با کنار نگذاشتن اختلافات ذات‌البینی، قدر پیروزی بزرگ یا فتح مبین و آزادی را ندانستند و از خط جهاد و اهداف والای مبارزه در راه حق و تحکیم پایه های حکومت اسلامی، انحراف ورزیدند و موجب ایجاد یاس و نومیدی برای مجاهدان راستین و سایر مسلمانان دلسوز و موجب بدنامی دردناک، برای راهیان جهاد شدند.
این اثر، شامل همه مقاله های نویسنده، در مورد هشتم ثور نیست. بل یک و دو مقاله مربوط به این موضوع ( که به تایپ آنها اقدام خواهد شد) به شمول مقدمه، بعداً به آن علاوه خواهد گردید.
 اسم این اثر را " آیینه در غبار سحر آه می کشد" گذاشته ایم که بیانگر تاثر عمیق نویسنده است و در آن از پیامد های دردناک پس از پیروزی جهاد، با درد وانده و حسرت فراوان، سخن رفته است.
هدف از جمع آوری این دست مقالات، این است که تلاش به خرچ داده خواهد شد تا حتی‌المقدور، تمام آنچه که از این قلم تراوش یافته ( ان شاءالله ) به گونۀ رساله یا کتاب به دست نشر سپرده شود و قبل از آن سپاس‌گزارم از برادر فرهیخته ام آقای علم و ارجمند عزیز شان که مشّوق این کار بنده شده و زمینه را برای نشر مقالات و آثار نگارنده به سایت وزین « جام غور» مهیا فرموده اند.
                          اجرهم علی الله وما توفیقی الا بالله
                                         ملکزاد
 
 
 
 
 
خجسته  باد  پیروزی  شانه  به  شانۀ  بهار
 
در سپیده دم روز هشتم ثور، بیست و هفت سال قبل، خورشید به گونه دیگری در دیار ما تابید. وقتی که بال های رزین عقاب آفتاب آن روز، در فراز قله‌های سر به فلک کشیده سرزمین دلاوران به تلألو پرداخت، دل ها ودیدگان منتظر، با تمامت بی صبری از آن نور می چیدند، نور عزت و افتخار و موج سرور…!
در سپیده دم هشتم ثور، نسیم تیز تک بهاری، ترانه های شادمانی را به هرکرانه و کوی و برزن می افشاند و دل ها را یکقلم از مجد و شادمانی می‌آگند. همه جا آگنده از نوید آزادی بود، نوید فتح مبین و رهیدن از زنجیر اسارت الحاد، رهیدن از زندان‌های وحشتناک و شکنجه گاه ها و زنده به گور شدن ها و افگنده شدن به پولیگون‌ها و..!
آری، آن روز، همه جا خبر از رویش بهار امید بود، تا همشانه به بهار طبیعت، به کوی و برزن وطن با قلبی آگنده از نشاط به سیر و تماشا پردازند تا مرد و زن این سرزمین، آهنگ شادی را  دو چندان بشنوند.
مگر نه چنان است که واژه هایی چون «انتظار»، «امید» و «بودن» از تبار کاروان بهاران‌اند؟ کلماتی که عواطف و آرزومندیِ مشترک انسانی‌مان را پیوند می‌دهند؛ کلماتی که ما را با نوروزهای دگرگون‌ساز طبیعت می‌آمیزند؟!‌"
آری، این نوید و این نشاط و سرور از یمن خون های ریخته شدۀ آنانی نصیب ما می‌شد که با مظلومیت جان سپردند و در جمع آنان بهترین انسان های این سرزمین دلاورپرور قرار داشتند، انسان های عاشق پیشه، شیفتۀ طهارت و عزت و سربلندی و آزادی…!
و از آن جمله انسان های شریفی که بهترین اوقات زندگی شان را و شیرۀ جان شان را با بودن در کوه و کمر و دره و وادی و مهجر، وقف مبارزه حق طلبانه کرده بودند و با تحمل سخت ترین شرایط و دشوار ترین اوقات و حالات و تلخ ترین و ناگوار ترین لحظه ها، تنها به خاطر رضای خدا و حصول گوهر آزادی و عزت، سپری کردند. چه جوانان عزیزی که در کنار همسنگران دلیر شان با خون سرخ خویش وضو گرفتند تا بر سجادۀ اخلاص، نماز عشق بگذارند.
ما چرا حق نداشته باشیم از هشت ثور، از سالگرد پیروزی جهاد برحق ملت سلحشور خویش با سر افرازی دفاع نکنیم و مباهات نورزیم و یادی از شهیدان راه حق، راه وطن و آزادگی ننماییم و فداکاری های آنها را ارج نگذاریم؟
آری، این وظیفه و رسالت بزرگ ماست که در همۀ احیان به خصوص فرا رسیدن آغازین روزهای ماه ثور که فتح مبین در آن تکوین یافت، به یاد شهیدانی بیفتیم که با اهدای جان های شیرین شان، وسیلۀ تحقق سپیده دم بهار عزت و شکوه و آزادی به مردم ما شدند.
بهار افتخار ما همواره به دوش طبیعت حمل است، تا نه تنها از بوی دلاویز بهار طبیعت بهره بریم، بل این سرور و نغمه خوانی را با صدای دلانگیز موسیقی رهایی، که از یمن خون شهیدان گلگون قبای ما میسر آمده است، عجین سازیم.

ادامه مطلب در اینجا