آرشیف

2017-12-21

گل رحمان فراز

آنِ که این همه راه را به سر دویده، منم!

آنِ که این همه راه را به سر دویده، منم!

 

                  حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه
              هر که را نیست  ادب  لایق  صحبت  نبود

                                                              حافظ

سپاس خدای را که نخستین آموزه ها را برای بشر از خواندان (اقراء) آغاز گر شد و انگیزه کسب علم و دانش را سرمشق و اولیت انجامِ کار انسان ها قرار داد. با الهام از آیات مؤکدِ قرآنی و احادیثِ نبوی در رابطه به کسبِ علم و دانش، خواستم تا درخت بی پیکرِ جانم را با میوه های پربار دانش و معرفت از طریق دانشگاه بپوشانم و زیبایی های زندگی را با درکِ علمی از رشته ی دلخواه ام دیده و از آن فیضِ مزید و مطلوب ببرم.
چهار سال قبل واردِ شعبۀ انگلیسی، دانشکدۀ زبان و ادبیات، دانشگاۀ کابل گردیدم و در طولِ چهار سال؛ ذهن آورد ها، پند ها و تجاربِ بی شماری را از استادانِ گرانمهرم آموختم که نام ایشان را به پاس خدمات انجام شدۀ شان شایان ذکر می دانم که هر یک: استاد یارمحمد بهرامی، استاد خالد وزیری، استاد وثیق بخیاری، استاد بیژن پژوهان، استاد مسعود اعظم، استاد ولی یاوری، استاد امیرمحمد شیندندی، استاد کریم وصیل، استاد وسیم، استاد رحیم الله جانباز، استاد جمشید سخی، استاد صابر وحیدی، استاد حنیف حمید، استاد حمید یعقوبی، استاد سخی سلطانی، استاد نادیه نظیر هاشمی، استاد یلدا عظیم، استاد دلخواه راشیدی، استاد لیلا نادر، استاد سمیه مهر، استاد سویتا ابراهیم خیل، استاد های ثقافت، دری، تاریخ، روان شناسی و پشتو…!
وجودِ هر کدام شان در صنف مسببِ اندوخت دانش ما گردیده است و از توانایی، درایت و شایستگی هر یکی از استادان نهایت استفاده را نموده ایم. خاطراتِ تلخ و شیرین هر یک از استادان در نزدِ مان باقیست و حتی تلخ ترین خاطرات از جمله مواردیست که فراموش کردن اش برای ما از جملۀ محالات بشمار می رود. برای اینکه هر کدام اش به خیر و فلاح ما بوده است و خوبخود برای اصلاح ما جای پای باز نموده است.
دانشجو بودن خاطرات دارد. خاطره می آفریند و فراموش شدنی نیست. دانشجو خود را در اعماق مطالعه، چپتر، صنف و سمینار غرق می داند. دنیایش حیرانی و خاطرات اش جاویدانی است. ورود به دانشگاه خرد آفرین است. دانشگاه در حقیقت فابریکه ساخت است که آدم ها را انسان می سازد و برای ذهنِ شان مجال اندیشیدن و خلاقیت را فراهم می سازد. 
چهار سال را با مشقت تمام موفقانه سپری نمودم. در این مسیر تاریخ کوشیدم، مطالعه کردم و از اندوخته های استاد های گران مهرم آموختم. مشقت های مسافرت از راه های صعب العبور و نا امن، رنج بی پولی و کم اقتصادی، مشکلات جای و دسترسی اندک به امکانات، نداشتن دوستان کتاب خوان و محدودیت های امکانات درسی از جمله مشکلاتِ بودند که سد راه دانش اندوزی مان قرار داشتند ولی به هر حال ما کار خود را کردیم و به حد توان اندوختیم.
مهم ترین ویژگی محصل خوب این است که خود را محدود به دروس و چپتر های تکراری دانشگاه نکند بلکه بکوشد تا از ترکیب کتاب های منبع و مآخذ برای درک کلی قضایا بیرون داد مؤثری را از خود ارائه دهد، با آن بیرون داد زندگی بیرون از دورانِ دانشگاه اش را نیز رنگین و خوشرنگ سازد و سیر رشدِ جوانان تشنه به علم و اندیشه را مهیا نماید.
دانشجویی از زمرۀ روزگارِ خوشآیند، ماندگار و فرهیخته زندگی بشمار می رود. این روز تولد استعداد انکشاف یافته است. با این روز خرد در جامعه توسط ملت حس می گردد و در زندگی مردم و محیط ماحول تغییرات مثبت ایجاد می نماید. حسِ عجیبی رُخ می دهد و غرورِ قشنگِ در افکار جست و خیز می زند. گهواره جهل تکان می خورد و چراغ بینایی خود را نمایان می سازد. بلاخره انسان متفاوت بودن اش را در جامعه درک می کند. می بیند که نسبت به دیگران، دید مثبت و مناسب دارد، احساس همکاری به دیگران حساس است.
موردِ آموزندۀ دیگر در قالب صنوف دانشگاه همانا هم صنفی های ناز، درس خوان، خوش اخلاق و با اندیشۀ من بوده است که خود را در نزدِ ایشان خیلی کوچک می دانم و از عملکردِ شان برای من مکتبِ معرفت و دنیای اندیشه بوده است که از گفتار، پندار و کردار هر یک شان آموختم و نمی توانم این خوبان روزگار را در زندگی ام فراموش نمایم.
بار دیگر از همه دوستانیکه در زمینۀ انگیزش برای ورود در دانشگاه مرا همکاری نمودند و دوستانیکه از طریق فضای مجازی فراغت من را خوشی مشترک شان دانستند و پیام های تبریکی نوشتند صمیمانه سپاسگزارم و تا زنده ام مدیون این تشویق و ترغیب های سازندۀ شان خواهم بود.

با مهر 
گل رحمان فراز