2016-11-7
مسعود حداد
نگاهت را برویم کن ، زتصویرم چه میخواهی
سفراز صدق بسویم کن،زتزویرم چه میخواهی
اگر کاسه ای صبرت را، شکستاندم،ببخش جانا
به نزد دوست واغیاران، زتحقیرم چه میخواهی
همی خواهی لبانت را، بخود پیمانه بنمایم
بریز درآن می نابت ، زتشهیرم چه می خواهی
مرا بگذار چو آهویی، بگردم در بیابان ها
توای صیاد بی تمکین، زتسخیرم چه می خواهی
نفهمد کس زراز ما، شویم پنهان به طاقِ تار
زنورشمس دوری جو، زتنویرم چه میخواهی
منم «حداد» آزاده ، به صحرای جنون شادم
زدامِ زلف رهایم کن، ز زنجیرم چه میخواهی
مسعود حداد
6 نومبر 2016
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
آزاده