آرشیف

2014-11-23

صدف فرهمند

آرزو مندی

کاش عشق تو بارانی بود
که به صحراء دلم میبارید
کاش دست تو درمانی بود
که درد روان سوزء مرا میکاهید
کاش چشم تو یک پنجره روشن بود
که مرا نغمهء بلبل میکرد
کاش روءیای تو گوشه از روزن بود
که مرا موج تطاول میکرد
کاش عشق تو نور تابان بود
که مرا رنگو تلالوء میداد
کاش اشک تو چون ابر بهارانی بود
که مرا بال پرستو میداد
کاش چشم تو آن پنجره باز بود
که از آن ماه میدید
کاش رویای تو آن رازء پر آوازی بود
که مرا را ناله کنان میپائید
عشق تو منظرهء غمگین است
عشق تو درد و سوز پنهانی
عشق تو سینهء پر از کین است
قلب تو صفحه های سیمانی
 
صدف ((فرحمند))