2014-11-23
صدف فرهمند
کاش عشق تو بارانی بود
که به صحراء دلم میبارید
کاش دست تو درمانی بود
که درد روان سوزء مرا میکاهید
کاش چشم تو یک پنجره روشن بود
که مرا نغمهء بلبل میکرد
کاش روءیای تو گوشه از روزن بود
که مرا موج تطاول میکرد
کاش عشق تو نور تابان بود
که مرا رنگو تلالوء میداد
کاش اشک تو چون ابر بهارانی بود
که مرا بال پرستو میداد
کاش چشم تو آن پنجره باز بود
که از آن ماه میدید
کاش رویای تو آن رازء پر آوازی بود
که مرا را ناله کنان میپائید
عشق تو منظرهء غمگین است
عشق تو درد و سوز پنهانی
عشق تو سینهء پر از کین است
قلب تو صفحه های سیمانی
صدف ((فرحمند))
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
آرزو مندی