X

آرشیف

پـنـبـه غـفـلـــت

 ز بس اشک از جوار دیده ام دامنکشان رفته
تو قع محبــــت در دل مـــــــــن از میان رفته

ز بی انـــصافی ایام دون ایـــــنقدر دانســــتم
که رنگ احـترام از چهرِه خوردو کلان رفته

ز سوز آتش کین سینه ها گلخنـــــــسرا دیدم
کز آن دود مــــــــــکدر تا رواق آسمان رفته

ملامت از چـی باید کرد بزم باده نو شان را
که زاهد بهر عـــشرت منزل پیر مغان رفته

کلاغان پای کوبی پیـــش گلهای چمن دارند
ازین غیرت ز گلشن بلبلی شیرین زبان رفته

خرد از نا خرد مندان چنــــــان گردیده آزرده
که تا قاف قیــــــامت از سر دیوانه گان رفته

هزاران شیونی در مســـــــلخ ِ ادم ربایانست
گمانم پنبه ای غفلــت بگوش این و آن رفته

   نوشته نذیر ظفر
2016/30/06

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.