2014-12-30
شیرشاه نوابی

دوش دیدم هلال رویش از پس کلکین
چه زیبا شده بود آن سفید روی ماه جبین
بادیدارش لرزان شد جان و تنم چو برگ
ز خون دلم لاله رویید اندر زمین
هر دیده چو غزال رمیده نالان و پریشان
می جست مرا چشمانش چو دزدان اندر کمین
دو چشمان شهلایت را فدا گردم
رنگ مویت چو دلکم شده چه مشکین
آن قد سروش چو کاج شوخ نمایی داشت
همه می گفتند که ندیدند پری روی این چنین
شیدای مادرت گردم که زاده حوری
با نیرنگ و فریب بدام آورد دل نواب مسکین
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
Muhammad of Ghor
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Minaret Of Jam
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
هـــــــــــــلال