X

آرشیف

قـــاصد بـگـــو از مــــن

 

دوستان بسیار دیرنه و عزیزم را خیلی سالها میشود ندیده ام و اطلاع دارم که شکر خد او ند پاک جور تیار هستند و خاطرات بسیار خوبی از یکدیگر داریم خصوصا خاطرات بیست و یکسال پیش از امروز و خواستم بپاس خاطرات گذشته شعری کوچکی را عنوانی دوستان گرامی ام محترم دوکتور محمد عمر(لعلزاد) و محترم دوکتور زلمی (نورزی غوری) نقدیم کنم.
شنیده ام که دیشب در چهل ابدال غو غابود .
قاصد بیا نامه از من بگیر و برو کجا؟ غور –با خدمت آن دو داکترشرین سخن و سخن شنو –از حاجی اسمعیل سیا ه باکمی تغیر بگو؟ چه بگو یم سلام.

بچشما ن خما ر آلوده ات ای مه (ماه)گرفتارم
رخت بنما تما شا کن عجا ئب نا مه ئی دار م
فدا سازم دل و جان را تو میخوان نامه ئی من را
یگان حرفی زهر مصرع بگیری مد عا دارم

این شعر کو چک از کد ام یک از شعر ا ی وطن عز یز ما (غورمیباشد)
 
چها ر جو ا ب دارد
الف: محمد نسیم پر وانه
ب: ار با ب محمد زر بید
ج: ار باب محمد استو ن
د: محمد عا ر ف ملکز اد ه
 
به امید صحت و جا نجوری دوستا ن
محمد عارف ملکزاده
 

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.