X

آرشیف

عشق و شبخـنـد

بیا ای مه لقا امشب سکوت خانه را بشکن
بیا حتی اگر خواستی دل دیوانه را بشکن
اسیرم، عاجزم یارا! تنم زندانیء زنجیر
بیا در خویشتن برگیر، ز پا زولانه را بشکن
بیا یک لحظه ی بنشین در این ویرانه ی ساکت
سپس با چشم افسونگر همین ویرانه را بشکن
بیا تا بال بگشایم؛ روم در گلشن احساس
بیا یکدم ولی هردم پرِ پروانه را بشکن
بیا و این رفیقت را کمی هم جان بخش از خویش
بیا اندوه صد سال همین جانانه را بشکن
در این کاشانه غمگینم، بیا درمان غمهایم!
در و دیوار مرطوب غم و غمخانه را بشکن
بیا مهمان شو بر من به بزم باده و شربت
بنوش یک جرعه ی از آن سپس پیمانه را بشکن
اگر این گونه بد هستی و یا بی معرفت هستی…
بیا لامپ و چراغ و دیگ ویا آیینه را بشکن
اگر این گونه غول هستی، نگار آن گوشه ی دیوار
تبر بردار و با لبخند برو آن زینه را بشکن
اگر دیوانه هم هستی، عزیزم یک نفس برگرد
بیا با تیشه ات حتی ستونِ خانه را بشکن
خروس و مرغ ما اینجا ندارد نفعی بیش از خویش
بیا و سنگ را بردار و قابِ دانه را بشکن
نمیدانم چرا صادق، چرا اینگونه شفافم؟
بیا اما تو ای معشوق سر بی کینه را بشکن

 

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.