2015-11-28
Shahla Latifi

باد ِ سرد
پسرک را با احساس کرختی تازیانه می زد
و اندام کوچک و نیمه برهنه اش را هیچ بافتی گرم نمی کرد
جز تن پوش محبت مادر که اکنون دیگر
از جهان رفته بود
~~~~~~~~~
در آنجا
دهکده خموش
پرندگان در خواب
زمین ترک خورده
و باد
در قید انواع اسارت هاست
~~~~~~~~~~~~~~~
من در تو بارها خوابیدم
چون نسیم سرد در لای شاخه ها
من با تو بارها خندیدم
همچو قهقه ی چوپان بچه ها
من از تو بارها شنیدم
با ناله های بی انتها
من با تو بارها پرواز کردم
در عمق اوج ها
و حالا دگر
پی در پی می اندیشم به آن روزها
و در آیینه به خود می نگرم با خاطره ها
که چگونه باید عشق را رها کرد
از بندها
شهلا لطیفی
نوامبر ۲۰۱۵م
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
Muhammad of Ghor
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Minaret Of Jam
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
سه سروده