2022-4-3
عثمان نجیب

دیدم
که خفته بودی در بستر ناز
دیدم
که خرامی داشتی سراپا راز
رنگ
تجلای خونِ دل در رویای باز
دیدم
که تو خوابی و من بی قرار تو
دیدم
که بی اقرار چه بی قرار منی تو
دل
گفتا که چه زارُ مخمصه سرایی تو
بخواب
که نه خوابیدی و از بستر فرآیی تو
انسانی
یا که هیولایی ز دنیای وحشی تو
گفتم
که من با همین ها راحتم نه دانی تو
گفتا
این که راحتی نیست چرا نادانی تو
گفتم
دانی که صد بار از من نادان تری تو
دَرَم
آمیختی با شور جنون کجاست بهتری
رهایم
کن که همین است به من درمانِ ابتری
آسوده
خیالی دارم من مدام در شب زنده داری
خُفتنِ یارِ
به منست دریچهی عشق و شهسواری
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
Muhammad of Ghor
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Minaret Of Jam
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
سروده