X

آرشیف

 

شبی قلبم ز غمها غرقه خون بود
مرا صد شکـوه از دنیای دون بود
ز بس از افتراقت گریه کــردم
دو چشمم سرخ و رویم نیلگون بود
چنان دل تنگی ام شد چیره بر من
که ســر تا پا مـرا درد جنون بود
خجل بود شمع روی میز، پیشـم
چو دید سوز دلم از حد فزون بود
او را یک شعله آتش بر سرش بود
مرا صد ها و صد ها اندرون بود
در آن شب، زورق عشق درونـم
به دریای خیالــت واژگـــون بود

عارف "شریفی نژاد"
چغچران – غور
تابستان ١٣٩١

 

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.