X

آرشیف

زنــده گـــی مـــن بـــه پـــول فروخته شد

هر روز مکتب میرفتم به خواندن درسهای خود خیلی کوشش میکردم آینده خودرا درخشان فکرمیکردم روز وشب به این فکر بودم که چه وقت شود مکتب را خلاص نموده وبرای مردم خود کمک کنم.
روزی از روزها درخانه نشسته بودم ودر اندیشه بودم که دروازه حویلی ما تک تک شد رفتم ودروازه را بازکردم  دیدم مردی دم دروازه استاده است وموهای سفید چشمان سرخ روی گندمی وقد کوتاه داشت پرسیدم شما کی هستید؟ خانمی که با او بود گفت : ما پدرت را کارداریم گفتم: بیایید پدرم خانه است آنها را پیش پدرم بردم پدرم  قرآن می خواند با دیدن مهمان ها روی قرآن را بست وبه سلام علیکی پرداخت من از خانه بیرون شدم ورفتم تا چای تیار کنم.
اما بعداز چند لحظه همه آنها بیرون شدند مرد ریش سفید روی خودرا به طرف پدرم دور داد وگفت: …فهمیدی قبول کردی یانه پدرم درجواب گفت: بلی ها ملک صاحب واز دروازه دهلیز بیرون شدند دردلم وسوسه پیدا شد درباره این حرف آن مرد فکرمیکردم …فهمیدی قبول کردی یانه دیدم پدرم آمد وگفت : دخترم ملک صاحب برای خواستگاری تو آمده بود من این عروسی را قبول کردم من از جای بلند شده اشک چشمانم را گرفت.وگفتم تو پدرم هستی آخر چرا ازمن نپرسیدی که من راضی هستم یانی خلاصه پدر من  به این عروسی هیچ راضی نیستم پدرم سیلی محکمی به رویم زد وگفت: خاموش باش تا حال به تواینقدر حق کسی نداده که فیصله که من کردم قبول نکنی مه پدرت هستم می فهمی یانی !
باشنیدن این حرف دلم از دنیا سردشد وبه طرف اطاقم رفتم ودر را بسته کردم با خود وسرنوشت زنده گیم گریستم شب خوابم نبرد من از آن روز به بعد هروقت میگریستم تا اینکه روز عروسی فرارسید وآنروز پدر من با عصبانیت دروازه را بازکرده بدون اینکه بامن حرفی بگوید مرا بزور داخل موتر سوار کرد پنداشتم که حالا به ساحل غم سوار شدم بعدها دانستم که پدرم مرا در برابر مبلغ بیست لک افغانی فروخته است  ومدتی زیادی میشود که من زنده گی تلخی دارم حالا پدرم عقل بسرش آمده واز کارخودپشیمان است.
که این پشیمانی برایم هیچ سودی ندارد من نه تنها به ملک پیر نگاه میکنم بلکه با غم ها نگاه میکنم.
وهر روز با چشمان پراز اشک به کنج تندور خانه می نشینم ودرفکر غرق میشوم با خود میگویم چطور پدری داشتم که مرا به مقابل پول فروخت حالا زده گی من به پول فروخته شد.
 
پایان
چغچران
حمل 1388
 

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.