آرشیف
جلالینامه، بخش دوم: جهانسوزنامه
استاد غلام حیدر یگانه
رباعی، غزل، مثنوی، مستزاد / به نام علمدارِ «مهبانگ»، باد!(4)
هنردار عشق و جمال و کتاب / خردبخش فنآوری و حساب
خدای «امازون» و «گنگا» و «نیل» / «زراتشت» و «کنفوسیوس» و «خلیل»
که هستندگان، گَرد اثباتِ اوست ک/ وانتومفزیک از کنایات اوست
ره درک را تند و باریک کرد / رموز و انرژیِ تاریک کرد
به هر بُعد، کان مطلقِ حکمتاست / «انشتاین»، مبهوت نسبیتاست
نشانهاش، «خیام» و «تاگور» نیست / شنهشناهیاش، «هند» یا «غور» نیست
رنسانس، پردازی از پنجرهاش / طباعت، نموداری از حنجرهاش
تب «مارکس»، قوغیست از داد او / سرِ «ماندلا»، جذر فریاد او
«سراهنگ»، یک زخمه از نغمهاش / «هریرود»، یک نغمه از زخمهاش
«سیهکوه»: یک داغ سودای وی / «چلابدال»: یک یاد بالای وی
چه «مشعل»، چه «بهزاد»، دلتنگ اوست / همه غور، یک طرح اورنگ اوست
سپس باد بر نام پیغمبران / سپس نام فرزانگان و مهان
بویژه، یل ِدولت و فحل رزم / وقار مناعت، بلندای عزم
که تاهست عالم ز روز الست / حسینِ حسینِ حسن بود و است(5)
به فکرش، شهامت کند اقتدا / به طبعش، لطافت برد التجا (6)
به کلکاش قلم، نص ذوق و زمان / به کف، نیزهاش، حجتِ آسمان
همه عالم بلخ و بغداد ازوست / زمین، این سرای خداداد ازوست (7)
سرافراز و فرد و جهانمشرب است / نگهدار هفتاد و دو مذهب است
که دانست او را نشان و زبان / که کی بود آن کوه آتشفشان
چرا شعلهور بود آیینهاش / چه جوشید در کورهء سینهاش
چرا بادغیسیست رزمندگیش / چه میخواست صفارِ تازندگیش(8)
چه میدید در فاطمی ملهمش / چه میکرد اینبار بومسلمش(9)
همه خاک بودندو افسردهخون / چو خرشید، برخاست گلگون هیون
در این عالم خفتهجان، پیش تاخت / گذر کرد از خویش و خود را شناخت
اگر سر تویی، خودسری سر نکن / مشو گرگ و قصد برادر نکن
به هر ظن، آتش به خرمن نزن / به آتش زدن، زود دامن نزن
که بخشند جان را به پیوند جان / سران سرافراز کشورستان (10)
برین میستایم جوانمرد را / جوانمرد تمکین و آورد را
دو چشم منست این دو زخمین زمین / نباشد یکی از دو چشمم گزین
عزادار ایامام از پشت پشت / غم غزنه در قرن قرنم بکشت
براین نکته اما جهان یکصداست / که آغاز بیداد کردن، خطاست
عقابست آن کبک همت پرست / که آورد بر جور شاهین شکست
همایون، عقابی که چون تندگرد / بزد بر کمینگاه و صیاد برد
اگر از درشتیش شرمندهام / به نهگفتناش بر ستم، بندهام
درشتیش: برجانم آتشفشان / و نهگفتناش بر ستم: آن جان
من این را ستایم به نسبت یقین / بهاخلاص خوانم برو آفرین
الا تا زمین، گرم گردندگیست / الا تا تپش، فطرت زندگیست
و شامست و لبخند و اشک و سحر / و باقیست یک پُردلِ زندهسر
ستایندهء پایمردیش باد ! / هوادار گردون نوردیش باد !
الا تا که جانست، پیوند جان / و طفلان و پیران به ظلِ امان(11)
جهان، عرصهء شعر و شهنامگی / بشر، طالبِ عفو و مردانگی
بر او باد موقوف، مدح و سخن ! / سخنهاش، پایندهء انجمن !
(پایان)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4.مهبانگ: اشاره به نظریهء بیگ بنگ «Big Bang Theory» یا «انفجار بزرگ»
5.اشاره به این بیت سلطان علاءالدین جهانسوز: «گر غزنی را ز بیخ و بن برنکنم / پس من نه حسین بن حسین حسنم»
6.اشاره به صفاتی که در تاریخ به علاءالدین جهانسوز نسبت داده شده است.
7. اشاره به این مصراع علاءالدین جهانسوز: «جهان داند که سلطان جهانم»
8.بادغیسی: اشاره به قیام استاد سیس بادغیسی علیه عباسیان
9.فاطمی: اشاره به پناه دادن علاءالدین جهانسوز به فاطمیان در غور
10.اشاره به این بیت علاءالدین جهانسوز: «ببخشیدم برایشان جان ایشان / که باشد جهانشان پیوند جانم»
11.اشاره به این بیت علاءالدین جهانسوز: «ولیکن گندهپیرانند و طفلان / شفاعت میکند بخت جوانم»
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور