2015-10-5
نثار احمد کوهین
رفته ، رفته سرد وخاموش می شوم
بعد ازین من خانه بر دوش می شوم
خواهرم! برادرم! درپیش چشمم جان سپرد
من چی سازم؟ دیک سرپوش می شوم
در تجاوز در تعدی جان می گیری زمن
خنده می سازی دمی خوش می شوم
بی وطن! آواره بود اجداد من؟!
پنجهزارسالی گذشت روش می شوم
های! تعصب می سرایم چون تعدی دیده ام
من به دشنام شما گوش می شوم
درسکوتم جهل می بارد ز ابر سینه ام
بالب ی خنده هم آغوش می شوم
درهمه عمرم وفادارم چنانکه خواسته ی
من به جسمت همچو تک پوش می شوم
مکر تو جانا! چنان کارم نموده که نپرس
من به فرمان تو سگ کش می شوم
من دیگر فرمان تو دارم که انسان نیستم
گرچه انسانم؛ ولی کوش می شوم
درد کوهین را نمی کاهد بیان این سخن
روزی خواهد شد که پاپوش می شوم.
کوهین
12/7/1394 فیض آباد_ بدخشان.
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
دیک سر پوش: