X

آرشیف

پدر زخمی

پدر زخمی از درد بگریست
دیدگانش هراس و شرم ندید
یاس و شکستگی قلب حزین 
در میان دست اندوه و غمش
سخت غرید
و غرور را 
در میان قفس داغ شرور
محکم بست
نور روحش در عزاداری جسمش بدمید
چلچراغ آرزوهایش دیگر سرد و بی روح
از میان باد سرد خاطرات زار نالید
دیدن رخسار بی روح پسر
در میان حریر سرد و سپید
دل و ایمان قوی پدر را 
با غصه درید
روی کرد سوی شعاع عشق
در آغوش ماه
وز همه بخت افاق
شکوه ها را برچید
ضعف دستانش بر حلقه ی غم 
سست گردید و کدورت بچشید
آن گاه 
از عرش فروغ صبر و عشق 
در میان نفرتش نور ببارید
تا بپوشاند تنومندی درد را
از سراپای خسته ای ناامید
و تا بگشاید روزن درد را
با کرامت به سوی صبر و امید
و پدر، مردی بشکسته و زار
قامتش راست کرد با همت شیر 
تا نگاه دارد قلب غمزده را 
زنده با خاطرات عشق دیرین

شهلا لطيفی 
08-02-2015

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.