X

آرشیف

گفتم شود تا مهربان او مهربان من نشد
من ناز ها دادم چنان آرام جان من نشد

جز از کلام راستی از من کسی نشنید و لیک
با این زبان راستی کس هم زبان من نشد 

شبها جدا از هم نفس بی همدم و بی هیچ کس
لیکن به جز چشمان تر کس مهربان من نشد 

در کنج دل غیر غمش گنجایش دیگر نماند
کس با همه آه و فغان هم آشیان من نشد 

این مرغ دل در سینه ام دارد هوای کوه دوست
گفتم مکن عزم سفر اما از آن من نش

با آسمان شد نالشم اما چه گویم من ثنا
بر گوش آن نا مهربان آه و فغان من نشد 

محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
دوشنبه ۲۷.۰۷.۲۰۱۵

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.