آرشیف
حرف دلنشین
مولانا کبیر فرخاری
ز حرف دلنشین بر دل ندارم
چو سنگ صخره ی پای مزارم
رگ نبض هنر بی اهتزاز است
زمین گیر است صیت اعتبارم
ز دین خاشاک می ریزم به آتش
که دود از خرمن هستی برآرم
شیوخ افگنده اند در چاه تاریک
کلید درب قفل روزگارم
نه فکر پیر گردون تاز چون مه
چو طفلان در رکاب نی سوارم
چنان آشفته ام در بستر خاک
به ناخن فلس روی سینه خارم
به دیگ افگندنم تا پخته گردم
ندارد گرمی آغوش شرارم
شرنگ تلخ می ریزد به کامم
رفیق همنشینِ کوکنارم
نگیرد سوزن اعجاز مسیحا
دمد روح الامین جان می سپارم
چه راز است بی اثر بینم به محراب
دعای صوفی شب زنده دارم
نظام شیطنت تا چیره گردی
به میهن، رود خون از دیده بارم
نمی زیبد شما را کج کلاهی
که بردی از کفم شور و وقارم
فرآورد دماغ زورمندان
چلیم و چرس و تریاک و سیگارم
به ناموس وطن بردی شبی خون
تو خون آشام و دزد و نابکارم
نهان در سینه "فرخاری"ست آشوب
یل میدان رزم و استوارم
…..
مولانا عبدالکبیر فرخاری – ونکوور کانادا
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور