آرشیف
حسرت وفـــــــــا
احمد شکیب حمیدی
این زورق شکستۀ درد آشنای تو
چون شبنمی چکیدۀ حسرت سرای تو
در دشت های سینۀ تنگ من از جنون
دریاست دل چو موج هوس زیر پای تو
در حسرت سراب هوسها بخواب خوش
رؤیای عمر دارد همیش ادعای تو
گفتی نگاه سرد من از تو دریغ نیست
چشمم هنوز منتظرعکس های تو
در لحظۀ غروب غریبی که سیل اشک
بودم به سوگ حسرت یک دم وفای تو
هرگز نداد میوۀ شیرین درخت صبر
حالا بگو خطای منست یا جفای تو
ای چشمۀ عسل تو چه شیرین و دلکشی
قنداب و شهد شیر وشکر جان فدای تو
قرص زلال ماه, ز رویت شگفته است
صد دشت ارغوان نمد زیر پای تو
دارد سپیدۀ سحری وام از رخت
طوبا و حور عاشق طرز ادای تو
عشق تو هست مشغلۀ تار زندگی
این تنگنا و چشم ترم از جفای تو
این گونه های تر شدۀ زرد و نا امید
وین شعله های بغض که باشد رضای تو
عمریست از تذکر اسمت فراری ام
با آنکه دل همی تپدم در هوای تو
دیگر شکیب و تاب و توانم نمانده است
بنگر چگونه میشکنم زیر پای تو
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور