X

آرشیف

نوری قلب

فرخنده در ضمیرش چون تو

آرمان داشت بیکران

 در میان قلب مجروح

درد و غم های نهان

هر بیماری زبون و ناتوان

دست رحم پوید و لبخند زلال

هر مظلوم ستم دیده و خوار

عشق خواهد ز درون اعتبار

هر شکسته، حقیر و بی توان

صله ای رحم را داند درمان

هر افتاده و سنگسار و غمین

دست گیرای بپوید با ایمان

ای که افسوس آن ابلیس شریر

بهره جسته از زشتی مان

ما که هریک چه واژگون در سرشت

از درون با درد هستیم یکسان

می دریم، می شکنیم انسان را 

زیر پا کرده ایم نخل ایمان

رنگ صلح را در آغوش شفق

باید جست با روح رخشان

تا فروغ حق صاف بدرخشد

در میان تلخی و ظلمت عام

و دیگر جسم لطیف هیچ زن

زخم و توهینی نبیند با زبان

موی و رخسار ظریفش با خون

رنگ نگیرد و با دستی ویران

آتش خشم و کدورت و فساد

محو گردد با جهدی همسان 

مشعل نور و آگاهی عقل

بود یگانه فروغ  وجدان

نام «فرخنده» چو نوری در قلب

مظهری باشد پاک و جاودان

شهلا لطیفی
مارس ۲۰۱۵م

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.