X

آرشیف

عشـــق و بـهـــــــــار

 

 بساز ای یار، با یاران دلسوز
که دی رفت ونخواهد ماند، امروز
گره بگشای ،با ما بستگی چند
شتاب عمر بین ، آهستگی چند
به عمری کوبوده، پنجاه یا شصت
چه باید صد گره برجان خود بست ؟
خوش آن باشد که امشب باده نوشیم
امان باشد ، که فردا باز کوشیم
چو بر فردا نماند امیدواری
بیاید کرد، امشت سازگاری
بهار داری ، از وی بر خور امروز
که هر فصلی ، نخواهد بود نوروز
گلی را، کو نبوید آدمیزاد
چو هنگام خزان آمد، برد باد
نهادستی ز عشقم حلقه در گوش
بدین عیبم خریدی ، باز مفروش
نمنای من از عمرو جوانی
وصال توست ، وانگه زندگانی
سر زلفت به گیسو باز بندیم
گهی گریم ز عشقت ، گاه خندم
در آغوش آنچنان  گیرم تنت را
که نبود آگهی ، پیراهنت را
گر از دستم چنین کاری برآید
ز هر خاریم ، گلزاری برآید

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.