آرشیف
اشـــک غــمَّـــــــــــــاز
قاضی مستمند غوری
هرکه بالا می نشیند می فروشد ناز را
چرخ تا کی برکشد هر آسمان پرواز را
در زمان ما لیاقت نیست یک ذرَّه به کار
بی سوادی عام باشد مردم ممتاز را
صوت بلبل را نباشد هیچ تأثیر ای عجب
تا فلک بر روی کار آورده بد آواز را
بی تمیزی های گردون کرده خون دل مرا
سوی بالا می برد خبَّاز و کفترباز را
با فرومایه نگویم هیچگه اسرار دل
کز تنگ ظرفی کند افشاء به یک دم راز را
گر بپوشم سوز جان را از نگاه سفله گان
پس چه سازم اشک خون آغشتة غمَّاز را
مطربا دانم جنون خویش سوی من میا
بـــرکــنم تار ربابت بشکنم این ساز را
دل چو از غوغای عالم غرقه در خون میشود
یـــاد مــــــــــــی آرم رخ آن لالة طــنَّـــــاز را
یاد او در سینه باشد چون فروزان مشعلی
زان گلستان میکنم این طبع غم پرداز را
برگزیدم خضر راه خویشتن از جان و دل
در طریق عشق ورزی حافظ شیراز را
مستمند بینوا را عشق افسون کرده است
تا فدا گردیده این نیروی افسون ساز را
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور