آرشیف
شمع محـفــــــــل
دسامبر 30, 2014
شیرشاه نوابی
بی تو چو برگ خزان خسته لرزانم
با گل رویت روشن چو شمع تابانم
هر قدر که گذر کردم ز کوچه ی تان
ندیدم چهره ات را به خدا زار و پریشانم
با صد ترس و لرز آمدم به پرسانت
پدرت گفت از دستت کم پیش رقیبانم
گفتم آمدم به خواستگاری دخترت
گفتا تو فقیری و من سر خانم
گفتم ندارم خانه و موتر و زندگی
لیک با دل پاکم رستم زمانم
به دل گفتم اگر بینم او را به تنهایی
بوسم دستش گویم بی تو ملولست زبانم
قد رسایت دلبر جان چه زیبا
ندارد کسی به شهر قامت رعنای جانانم
خنده کنان عشوه کنان ربود دل ز کف ما
من نواب ز ادا هایش به فغانم
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
This message is only visible to admins.
Problem displaying Facebook posts.
Problem displaying Facebook posts.
Error: Error validating access token: The session has been invalidated because the user changed their password or Facebook has changed the session for security reasons.
Type: OAuthException
Subcode: 460
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور