آرشیف
عشق و شبخـنـد
محمد حسین رامش
بیا ای مه لقا امشب سکوت خانه را بشکن
بیا حتی اگر خواستی دل دیوانه را بشکن
اسیرم، عاجزم یارا! تنم زندانیء زنجیر
بیا در خویشتن برگیر، ز پا زولانه را بشکن
بیا یک لحظه ی بنشین در این ویرانه ی ساکت
سپس با چشم افسونگر همین ویرانه را بشکن
بیا تا بال بگشایم؛ روم در گلشن احساس
بیا یکدم ولی هردم پرِ پروانه را بشکن
بیا و این رفیقت را کمی هم جان بخش از خویش
بیا اندوه صد سال همین جانانه را بشکن
در این کاشانه غمگینم، بیا درمان غمهایم!
در و دیوار مرطوب غم و غمخانه را بشکن
بیا مهمان شو بر من به بزم باده و شربت
بنوش یک جرعه ی از آن سپس پیمانه را بشکن
اگر این گونه بد هستی و یا بی معرفت هستی…
بیا لامپ و چراغ و دیگ ویا آیینه را بشکن
اگر این گونه غول هستی، نگار آن گوشه ی دیوار
تبر بردار و با لبخند برو آن زینه را بشکن
اگر دیوانه هم هستی، عزیزم یک نفس برگرد
بیا با تیشه ات حتی ستونِ خانه را بشکن
خروس و مرغ ما اینجا ندارد نفعی بیش از خویش
بیا و سنگ را بردار و قابِ دانه را بشکن
نمیدانم چرا صادق، چرا اینگونه شفافم؟
بیا اما تو ای معشوق سر بی کینه را بشکن
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور