آرشیف
گـــــــــــــــاو سنگـهــــــــــا
یونس عثمانی
دریای ده ما خشک و بی آب بود
در گوشه ای آن دریای تشنه
یک گله گاو سنگهای پیر پراگنده بودند
شماری از آنها در یک پهلو لمیده بودند
و دیگران تا سینه در بستر سنگفرش دریا مدفون بودند
پنداشتی که آنها فیل چوچه های گرسنه بودند
و پستان دریا را می مکیدند
آفتاب تند خوی ده
آن قدر به فرق آنها کوبیده بود
که مغزهای سر شان ذوب شده بود
و خرد و عاطفه درنبض های شان مرده بود
مگر شکم های آن ها پندیده بود
و انباری پندار واهی در آن ها گندیده بود
در آن سوی دریا
درانجام وادی طولانی
کوهی قد بلند ایستاده بود
و چپن ابریشمی سبز بر شانه کرده بود
گهی که ابر های جوان به سوی آن می آمدند
و به آن آغوش می دادند
گاو سنگها از حسادت تب می کردند
و هذیان سر می دادند
که آن ها بر تر از آن کوه پر عظمت بودند
و ابر ها می بایستی پای آن ها را می بوسیدند
من هر چند که در راه زنده گی جلو تر می روم
و در امتداد آن راه با مسا فران تا زه برمی خورم
آن گاو سنگها را بیشتر به یاد می آورم
نمیدانم٬چرا؟
یونس عثما نی
کانادا
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور