آرشیف
گذر سرنوشت…….
شبانه تکسار
اي زندگي نا فرجام من تو چه هستي..؟ كه زمان مي گذرد ثانيه ها به ساعت ها
و ساعت ها به فرجام عمر ما مبدل مي گردد اما آه…. نه اول تو را چشيدم كه
كه از كجا شگفته شدي آغازي داشتي و نه پايانت را آگاه هستم اما تنها چيزي كه
براي من باقي مانده است از وجودت (( دلي است كه سراب غم هاست)) كه عشق
و اميد از آن بال سفر بستند خيالات من همچو كبوتران عاشق دل شكسته لانه خو د را
برچيدند و رفتند و تنها اين عمرر سرگردان ما است كه بايد آن را را به دست قسمت سپرد.
و خاموش و به تماشاي آن نشست. و توشه سفر خود را آماده كرد. و منتظر بود..
من مي روم تا فرياد برآرم بگويم بس است ظلم بس است خسته ام رهايم كنيد اما چه
فايده دارد تا الان فرياد زدم تا حال كس نشنيد …فريادم در ميان انبوهي گناهان گم گشته
است پيدايم كنيد رفتن من بازگشت و هميشگي است …….
من را نخواهيد ديد ………. من را نخواهيد ديد……….
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور