آرشیف
بر خیز
شیخ احمد غوریانفر
سلام پدر!
من آمده ام
باز بر سر تربت تو
با دل پر غصه و سوز جان
با دیدهً پر از قطره های امید
با آرزو های گذ شته
برای دیدن تو آمده ام
اینبار تنها نیآمده ام
با صد امید
با صد هزار گیله و راز
از دوره های نبودنت
بر خیز که دوستانت
برای شنیدن درد دل تو آمده اند
تا که باز گو کنیم
قصه های نبودنت را
قصه ها و حالت زار وطنت را
بر خیز و ببین که کرگسان گرسنه
آن کفتار های پیر از سر عقده
بر سر زمین مقدسم چه کرده اند
ای واه!
تو که برای آزادی
برای انسانیت و برابری
برای سکلیدن زنجیر های تاریکی
با صد هزار شوق
می تپیدی و میکوشیدی
تو که ای پدر!
برای شگوفائی وطن
با خون دل مبارزه کرده بودی و
به شکستاندن دشمنانش شعار سر دادی
بر خیز وببین که چه خاموشی حکم فرماست
سکوت را بشکنان و صدایت را بلند کن
بر خیز که برف زمستان در حال رفتن است
باز بوی بهار و نسترن در حال آمدن است
بر خیز و باز بسرا از گلوی گیرای خویش
از سوز و درد دل و سینه پر معنی خویش
از بیدل و جامی و خواجه عبدالله انصار بسرا
از حافظ و سعدی و مولانا بسرا
بسرا تا که دلم آزاد شود
بسرا تا که غمم بر باد شود
غوریانفر
ثور 1388
مزار شریف
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور