آرشیف
روزگار مـا
استاد غلام حیدر یگانه
برای دوستِ ارجمند، داکتر رفیع
روزگارِ ما مثل کاغذ، پاره شد
مثل بید، ارّه کردند آرامش را
و دستها، مثل کالباس، بی رمق گشت
در این یخچالزدگی
برفها، برّه می زاییدند، زمانی
چمن، شیهه می رویید
و راه، جویِ شیری بود تا سِینیِ معطرِ شهر
و پاچه های تان در پارک، نم می زد از زورِ طراوت
گسست، ریزش ستاره تعبیر می گردد
پاره گی، افتادن از معناست
و نشستن بر سفرة مهاجرت،
همچون سقوط مگس در چایِ صبح کسی
– قصه ای، خیلی ناخواستنی –
ای عرفِ نامتعارف
ای بیحساب، سویة هستی
دلِ مخروطیِ یک پهلو را
مدوری و خورشیدی و رندی ده
و بگو که زمین، زیر و رو ندارد
اجاقِ کیهان، یکی بیش نیست
و مرگ نیز پیرهنِ دیگریست از نوروز
مرا، اما، ای نا متعارف
به اوسط عمرِ وطن که میراث پدری است
به «غور»، باز گردان *
به چارُقهای گُلمِیخ دار من
که از گِل محل، سنگین بودند
صوفیه ـ 1388
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور