X

آرشیف

يك غزل از ديوان: مجموعه اشك

زندگي در قسمت ما كيف چنداني نداشت
آسمانش تابش خورشيد خنداني نداشت

ظلمت محنت ببام عيش ما چادر كشيد
شام تاريك غم ما صبح رخشاني نداشت

سالها شد آتش جنگ است برما شعله ور
داستان ماتم ما فصل پاياني نداشت

مرغ حق آواره از گلزار خود انصاف ده
پيش از ين آيا مگر هرگز گلستاني نداشت؟

بوستان امروز خاموش است آيا يكزمان
باغباني، گلبني، مرغ غزلخاني نداشت ؟

قلب مؤمن بود مالا مال عشق سرمدي
غير فرمان محبت ميرو سلطاني نداشت ؟

يا شده عشق از تنور سينه ها يكسر خموش
يا چمن در عصر ما سرو خراماني نداشت

(مستمندا)شعر باشد ترجمان داغ دل
حيف بر سنگين دلان تأثير چنداني نداشت
 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.