2014-11-22
صالحه وهاب واصل
تا که وصلت صنمانیک گرفتیم به فال
بس سعادت که مراهست ازاین روی وجمال
نیست فرخنده ترازدیدن دلبرفالی
نیست بالنده ترازوصلت معشوقه وصال
از لبت شعرطلب دارم وصد بوسه زرخ
که غزل گوی غزالی وشکر بوسه جمال
تاغزل خوان منی همچوغزل گوئی توام
که بخوانم سِرعشق تو وان لطف وکمال
چشم بگشا و ببین عاشق خودای مهتاب
صورت توست قمر،قامت من همچوهلال
من ترا چون بفریبم که توخود مکرمنی
تومراچشم سرابی وچراغ مُحتال
گفت«واهِب»که به شب چشم مرا خواب آید
گفتی اینک زرخم بودن شب گشت محال
صالحه وهاب واصل
فنلو
30- 12-2008
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
چراغ مُحتال