آرشیف

2014-12-20

بنیاد فرهنگی جهانداران غوری

نگاهی به شخصیت دیگر از دیار غور باستان

نگاهی به شخصیت دیگر از دیار غور باستان

روز جمعه 28 سپتمبر 2012 در کنار شخصیتی قرار گرفتم که اگر کسی اورا نشناسد ، تصور هیچگونه بزرگواری که در معنویت اش است نمی کند ، شخصیت متبسم ، نحیف الوجود و با صحبت های گیرا ، معطوف کننده ی آدم ها ، مهربان ، با طنین صدای یک عالم متبحر ودانا…..
بعد از احوال پرسی هدفم که عبارت از معرفی شخصیت ها ، دانشمندان ، قلم بدستان و فرهیختگان غور و غوری تبار است به ایشان گفتم ، ایشان تبسم ملیحی داشته و گفتند : این چه اهمیتی دارد ؟ «انسان انسان است ، هدف انسان زندگی کردن در جامعه و در صورت توان خدمت گذاری به نسل انسان. » این جمله کوتاه و پر معنی اش مرا بیشتر در تکاپوی مطالعه وی نموده و گفتم : درست است که انسان با هدف زندگی در اجتماع خلق گردیده و باید این هدفش را مشخص سازد که چگونه و به کدام مسیر دنبال می کند ؟ من به طور مرموزی گفتم بعضی ها تحت نام خدمت گذاری برای محو انسانیت هم قد علم نموده و از این طریق دست به کار های دیگری میزند که در حقیقت خلاف آنچه شما فرمودید می باشد ، آیا آنهم خدمت به جامعه است ؟ در این مورد مکثی عالمانه نموده آیتی از کلام الله مجید را تلاوت و تفسیرنموده گفتند : مسلمأ در آفرینش آسمانها و زمین ، رفت و آمد شب وروز نشانه ها و لایلی ( آشکار در زمینه معرفت پروردگار ، علم ، حکمت و قدرت او) برای خردمندان است . این خردمندی را کسانی می توانند جامه عمل بپوشانند که به حکمت بالغه خداوند ( ج) پی برده اند و بدانند که انسانیت برای محو یکدیگر نه بلکه برای بقا و حفظ شخصیت یکدیگر است.
برای اینکه به مقدمه پایان بخشیده باشم از ایشان پرسیدم شما کی هستید ؟ نام شما ، محل تولد ، تحصیل و سابقه کاری شما از کجا آغاز و حالا در کجایی این ملک قرار دارید ؟ بازهم با تبسمی گفت : بنده خدا هر وقتیکه به دنیا بیاید یک سلسله مسئولیت های دارد که باید و شاید آنرا انجام و بعد دوباره به سفرش ادامه دهد ، به هر حال :
ابوالخیر عبدالرحمن( معتصمی) فرزند حاجی محمد اسماعیل در سال 1975 میلادی در قریه سلمین ولسوالی شهرک اکنون ( ولسوالی دولینه) ولایت غور به دنیا آمد ، اساسات علوم دینی را نزد پدرشان آموخته و متعاقبأ برای ادامه تحصیل علوم دینی راهی پاکستان شده و در شهر ها و مدارس مختلف آن کشور علوم دینی را فرا گرفته ودر سال 1994 به عمر 18 سالگی خاتمه بخشیدند.
ایشان بعد از فراغت در غور ، نیمروز و هرات وظایفی استادی را در مدارس مختلف اجرا نموده و در دانش سرای حضرت عمر فاروق نیمروز به حیث سر دبیر فصلنامه « اندیشه اسلامی » موفقانه کار نموده است.
جناب معتصمی نظر به لیاقت ، درایت ، دانش وسیع از جامع علوم اسلامی افغانستان لقب شیح الحدیث و التفسیر را کمایی نموده اند که شایسته ایشان نیز است. " نویسنده"

جناب معتصمی آثار و کتب زیادی را تألیف و ترجمه نموده اند که بالغ بر 35 اثر ناب است از جمله کتب چاپی که در دسترس قرار دارد عبارت اند از:

1- تعلیم و تربیه زن از دید گاه اسلام
2- درسهای هفتگی ار سیره نبوی (ص)
3- وضیعت کنونی مدارس دینی در افغانستان
4- مجموعته الرساله
5- نهایت البیان علی البدیع المیزان
6- تخلیص التلخیص و توضیحه
7- موافق الرحمه شرح هدایت الحکمت

ده ها مقالات علمی که در مجلات و سایت ها نشر شده است و همچنین آثار دیگر مولانا معتصمی که آماده چاپ است عبارت اند از :

1- وجایب و مسئولیت های شرعی طبیب مسلمان با احکام فقهی طبابت
2- رسالت تاجر مسلمان در عصر حاضر
3- احکام فقهی تجارت
4- سخنی با فاضلان
5- درسهای از فرقه های اسلامی 
6- نگاه تازه به نهضت جهانی دعوت و تبلیغ …………

نگاهی به شخصیت دیگر از دیار غور باستان

محترم انجینیر غلام حیدر چخانسوری مدیر مسئول فصلنامه اندیشه اسلامی در اولین چاپ این فصنامه بهار سال 1391 در قسمت اندیشه های مولانا معتصمی از زبان استاد عبدالقادر ثاقب می نویسد :
مولانا ابوالخیر معتصمی غوری عالم جوان افغانی است که الله (ج) در میدان تعلیم و تدریس و تألیف و تحقیق موفقیت های شایانی برایش عنایت فرموده است . آثار این نویسنده تا کنون از مرز های 30 گذشته است و مهم ترین خصوصیات آثار او امور ذیل است:

1- ابتکار و تازگی
از مهم ترین ویژگی های آثار نویسنده ابتکار و تازگی است . الله (ج) برای نویسنده ذهن وقاد ونقادو نیروی تحلیل و تفسیرقوی را لطف کرده است، که موضوعات بسیار پیچیده و مغلق را آنچنان به تحلیل و تجزیه میگیرد که در عین حال مطالب را برای خواننده قابل فهم و آسان میگرداند ، به حقایق تازه و لطایف جالب و معانی پنهان اشاره می کند که تا کنون نه کسی آنها را مطرح کرده ونه در لابلای کدام کتابی بدست می آید . البته اگر کسی از مایه بلند علمی و دقت نظر بر خوردارباشد از آثار نویسنده کتابی مثل «مجموعه الرسایل» را مطالعه کند به آسانی به این حقیقت پی می برد و اما برای بعضی کوتاه نظران شاید مطالعه سر سری چنین کتابی دشوار تمام شود . اما چه رسد به اینکه ارزش و اهمیت آن را درک کنند .

2- سادگی و روانی
یکی دیگر از خصوصیات نویسنده این است که ؛ او این طور نیست که با تقلا معانی را در ذهنش مجسم و مستحضر سازد ، چنانچه که خودش می گوید ؛ افکار ، اندیشه ها ، ایده ها و معانی بر ذهنش هجوم می آورند ، او ناچار میگرددکه ذهنش را در قالب الفاظ ساده در روی کاغذ تخلیه سازد ، مسلم است که چنین نوشته های از روانی و سلاست خاصی بر خوردار است و همچنان کوشش می کند الفاظ نا مأنوس کلمات خارجی و تغیرات مغلق و پیچیده را به کار نبرد.

3- ارتباط گرفتن با حقایق ملموس و نیاز های روز
از دیگر خصوصیات آثار این نویسنده این است که نوشته هایش با مسایل ضروری و مورد نیاز ارتباط بر قرار می کند و با واقعیات و پرسش های روز تماس میگیرد ، در حقیقت همین پرسش ها و نیاز های عصر بوده که ذهن کنجکاوش را تحریک نموده و ایده ها و معانی را در آن انباشته می گرداند و باعث می شود که به نوشتن رو آورد.

4- روح دعوت گرانه
شاخص دیگر آثار نویسنده این است که روح اصلاح گری و دعوت گرانه در نوشته هایش حاکم است و سمت و سوی نوشته هایش همه به طرف از میان بردن فساد و تغیر اندیشه و باور غلطی و زدودن افکار نا درستی که همچو پرده های ضخیمی بر روی حقایق قرار گرفته و مانع رسیدن به آنها می باشد.و حتی در کتاب های علمی و فلسفی محضی نیز می توان این خصوصیت را چنین احساس کردکه به طور نمونه در کتاب « موافقت الرحمه شرح هدایـه الحکمته »

5- توضع و فروتنی 
جناب شیخ الحدیث والتفسیر مولانا ابوالخیر عبدارحمن معتصمی غوری از چنین محدود افرادی است که او با آن قوه و تحلیل و استقلال فکری که خداوند برایش داده است ، بدون از هر گونه عار و پروایی سخن مفید و شایسته ای را که از هر کس بیابد از آن استفاده می کند و آنرا در حلقات درس و کتابهایش نقل می نماید و به طور واضح به سوی گوینده اش نسبت می دهد خواه از علما باشد یا غیر از علما ی دینی ، از معاصرینش باشد و اگرچه در رتبه علمی پائین تر از او قرار داشته باشد و یا همقطار و هم طراز او باشد .
او به این کار ش خاطره علمای سلف و اخلاق و تواضع و شکسته نفسی آنان را زنده می سازد . ازین روست که مجله اندیشه اسلامی در نظر دارد که به خاطر ارج گذاری به محنات و تلاشهای مولانا معتصمی یک بخش را از هر شماره به معرفی آثار این نویسنده اختصاص دهد .
اینجانب با صحبت های مختصری که از حضور مولانا معتصمی داشتم در یافتم که : آتشی در زیر خاکستر است و جرقه های آن می تواند جهانی را روشن سازد ، استفاده ار تبحر و دانش مولانا معتصمی بر همه گان روشن نیست ، او در یک خانه محقر در منطقه ای فقیر نشین نو آباد فرقه هرات زندگی نموده و از زندگیش کاملأ راضی و در مدرسه (فریدیه ) قریه شمس آباد ولسوالی زنده جان در حوش و حول پل هاشمی به حیث استاد ایفای وظیفه میدارد.
اگر فرصت باقی بود در آینده های نزدیک معرفی مفصلی از آثار چاپی ایشان ، استقامت کاری و همکاران مدرسه ایشان خواهم داشت و گفتمانی را از حلقه همراهانش انجام خواهم داد. انشأالله